سیری در ده سال مدیریت و تجربه مدیریت تحول:
اینجانب مهری دادگر در سال 1358 بعد از انقلاب شکوهمند ایران به رهبری، رهبر فرزانه و آگاه حضرت امام خمینی (قدس سره) مدیر دبستان استقلال در روستای اراضی از توابع مبارکه شدم این دبستان دارای سه کلاس بود که دو کلاس به صورت دو پایه و بقیه کلاسها تا پنجم ابتدایی به صورت یک پایه اداره میشد. البته به صورت مختلط ( پسر و دختر) ساختمان مدرسه بسیار کهنه و قدیمی بود؛ وقتی بارندگی میشد از سقف کلاسها آب و گِل روی سر دانشآموزان میریخت در اول مهرماه سال 1358 با تشکیل اولین انجمن اولیا و مربیان مقدمات تعمیر سطحی کلاسهای موجود را فراهم نمودیم و این انجام شد تا بچهها آن سال تحصیلی را تمام کردند و وضعیت آموزشی و پرورشی بچهها تحول چشمگیری داشت و دانش آموزانی که دو سال یا بیشتر در پایه پنجم مانده بودند قبول شدند و این موفقیت در اثر تعامل و ارتباط مستمر بین اولیا و مربیان به دست آمد.
در سال تحصیلی 60-59 دو کلاس به کلاسهای مدرسه اضافه شد و یک سرویس بهداشتی برای مدرسه ساختیم و این بر اثر ارتباطی که اینجانب به عنوان مدیر مدرسه و عضو شورای ده با جهاد سازندگی داشتم توانستم از این نهاد کمک بگیرم و این دو کلاس را اضافه و کلاسهای دیگر نیز تعمیر شد. در سال تحصیلی 61-60 جمعیت کلاسها بیشتر شد و از کلاسهای دو پایه در مدرسه خبری نبود ولی هنوز دبستان مختلط بود. در سال تحصیلی 62-61 به یاری خداوند و تلاش و کوشش کادر آموزشی و پرورشی مدرسه رابطه انسانی خوب و سازنده بین مدیر و سایر کارکنان وجود داشت. پیشرفت دانش آموزان در کلیه پایههای موفقیت چشمگیری داشتند و از مشکلات رفتاری گذشته اثری نبود در سال تحصیلی 63-62 مدرسه دو نوبت شد ، یک نوبت پسرها و یک نوبت دخترها و اینجانب به عنوان مدیر مدرسه مسئولیت دو نوبت مدرسه را داشتم.
در سال تحصیلی 64-63 وقتی پیشرفت دانشآموزان دختر زیاد شد و قبولی آنها در امتحان نهایی پنجم ابتدایی از نظر کمّی و کیفی بالا بود و مشتاق ادامه تحصیل در دوره راهنمایی شدند و اولیا هم به ادامه تحصیل دختران علاقمند شدند اینجانب را بر آن داشت که برای ادامه تحصیل این دانشآموزان مشتاق فکری بکنم؛ ولی هیچ راهی نبود چون در روستاهای نزدیک راهنمایی دخترانه وجود نداشت و اولیا هم حاضر نبودند دختران خود را به مرکز شهر یعنی مبارکه روانه کنند؛ این باعث شد که بعد از مدتها تلاش فکری و مشورت با دوستان تصمیم گرفتم در کنار دانشآموزان دبستانی یک کلاس را به دانشآموزان راهنمایی اختصاص دهم و با کسب اجازه از اداره شروع به ثبتنام نمودم و اطلاعیه به روستاهای اطراف ارسال شد تا اینکه دانشآموزان این کلاس به 30 نفر رسید. موقعیت جغرافیایی روستای اراضی چنان بود که روستاي اراضي در وسط دو روستا بنام جوهرستان در شرق و باغملک در غرب قرار داشت در این صورت دانشآموزان دختر به راحتی میتواتستند به مدرسه ما بیایند برای گرفتن دبیر با مشکلات زیادی مواجه شدیم اداره آموزش و پرورش مبارکه مقاومت میکرد و به ما دبیر نمیداد ولی با پیگیری زیاد و به یاری خداوند این مشکل حل شد. وقتی دانشآموزان مشغول تحصیل شدند و خیال اینجانب از بابت آنها راحت شد به فکر ساختن یک مدرسه راهنمایی نوبنیاد افتادیم و با این فکر نزد عمویم که یکی از مالکین این روستا بود رفتم و مشکل را با ایشان در میان گذاشتم و ایشان دو هزار متر زمین برای ساختن مدرسه در اختیار آموزش و پرورش منطقه مبارکه قرار داد و فردای آن روز پی ریزی و دیوار کشی مدرسه شروع شد آن سال آقای پوررنجبر رئیس آموزش و پرورش مبارکه بودند و همان روز اتفاقا برای بازدید از دبستان به روستای اراضی آمدندو به اتفاق ایشان به سرِ زمین رفتیم که کارگران مشغول مقدمات دیوار کشی بودند وقتی موضوع را برای ایشان تعریف نمودم با تعجب گفتند: با کدام بودجه میخواهی این کار را انجام دهی و من در پاسخ گفتم: خدا بزرگ است انشاالله به یاری خدا انجام خواهد شد و همانطور هم شد. مردم وقتی خدمت خالصانه و ایثار را دیدند تحت تاثیر قرار گرفتند و توسط ارتباطی که با مردم داشتیم هر یک از اولیا عهدهدار یک قسمت از کار شدند و اداره هم کمک کرد تا مدرسه در سال تحصیلی 65-64 آماده بهرهبرداری شد و بچهها به مدرسه خودشان رفتند و اداره آموزش پرورش منطقه مبارکه مجوز بنیانگذاری مدرسه راهنمای اراضی را صادر نمود. اسمگذاری مدرسه را به عهده اینجانب گذاشت و به اینجانب اجازه داد نام خود را روی مدرسه راهنمایی بگذارم ولی این کار را نکردم و نام مدرسه را بشارت گذاشتم تا به عنوان بشارت و مژدهایی برای ادامه تحصیل دانشآموزان دختر این روستا و روستاهای اطراف باشد این بزرگترین رهآورد 9 سال مدیریت درمنطقه مباركه و بزرگترین آرزوی قلبی من بود که تحقق یافت و با ایجاد این مدرسه راهنمایی تحول همه جانبه در ابعاد معنوی، اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و پرورشی و اقتصادی به وجود آمد.
امروز که این تجربه را مینگارم سالهای آخر خدمت خود را در آموزش و پرورش سپری میکنم و اما دانشآموزان آن کلاس 30 نفره که در گوشه دبستان ابتدایی مشغول تحصیل بودند هر کدام مشغول خدمتی در آن روستا و روستاهای اطراف هستند و بیشتر آنها به شغل دبیری در آموزش و پرورش انجام وظیفه میکنند و دبیر حرفه و فن، دبیر زبان، دبیر دینی و قرآن و معاون مدرسه بشارت مشغول انجام وظیفه و ایجاد تحولی تازه هستند؛ و اینجانب به عنوان مدیری که به یاری خداوند و تشویق پدر و مادرم توانستم چنین خدمتی را به خواهران و براداران ایمانی خود بکنم خدا را سپاس میگویم و آرزومندم که خدای بزرگ این خدمت را به عنوان ذخیره آخرت از این بنده ناچیز بپذیرد و به همه همکاران توفیق خدمت خالصانه عنایت فرماید.
اینجانب در سال تحصیلی 68-67 به اداره آموزش و پرورش ناحیه 3 اصفهان منتقل شدم و اکنون محل خدمتم در مدرسه راهنمایی دوازده بهمن که در این مدرسه به عنوان معاون مشغول انجام وظیفه میباشم. این مدرسه حدود 5000 متر مساحت دارد با حیاتی بزرگ و زمین ورزشی مناسب دارای دو طبقه ساختمان، 11 کلاس، آزمایشگاه نسبتاً مجهز و کتابخانه، کارگاه، سالن نمازخانه و سالن امتحانات به طور مشترک، از نظر آموزشی دارای 20 دبیر در رشتههای مختلف یک مدیر، یک معاون و یک دفتردار ویک معلم پرورشی، یک خدمتگذار و یک سرایدار این آموزشگاه از بُعد آموزشی در حد متوسط است و این بخاطر مهاجر بودن دانشآموزان است. اولیا دانشآموزان این مدرسه بیشتر نظامی هستند و از شهرهای مختلف کشور در این محیط زندگی میکنند و با فرهنگهای متفاوت و این باعث شده که کار مدیر و معاون و مربی پرورشی دو چندان باشد. در سالهای اخیر مدیر و معاون و مربی پرورشی و انجمن اولیا و مربیان و سایر همکاران توانستهاند تحولی در جهت پیشبرد اهداف آموزشی در این آموزشگاه به وجود آورند به طور مثال کم شدن مشکلات رفتاری دانشآموزان مشکلدار و بالا بردن بُعد آموزشی و تجهیز نمودن مدرسه از نظر آزمایشگاه و فعال بودن آزمایشگاه در ساعتهای علوم تجربی و فعال بودن کارگاه در ساعت درس حرفه و فن و استفاده از اتاق سمعی و بصری و تهیه فیلمهای آموزشی و پرورشی و فعال شدن شورای دانشآموزی.
اگر بخواهیم در آینده تحول اساسی در این آموزشگاه بوجود آید باید توجه ویژه از نظر پرورشی و مشاورهای به این مدرسه داشته باشیم به این معنا که در سالهای آتی یک مشاور تمام وقت و یا نیمهوقت در این مدرسه باشد و جلسات آموزش خانواده در ابعاد مختلف فراهم شود و این جلسات مستمر و پیگیر باشد.
مجهز شدن آموزشگاه به کامپیوتر و اینترنت میتواند پاسخگوی نیاز دانشآموزان در این مقطع باشد. فعالیت هر چه بیشتر در جهت بهبود اطاق سمعی و بصری و تهیه فیلمهای آموزشی و پرورشی میتواند راهگشا باشد چون حیاط مدرسه بزرگ است میتوان یک سالن سرپوشیده ایجاد نمود تا دانشآموزان دختر بتوانند با آزادی هر چه بیشتر ورزش کند و در ضمن نیاز روحی آنها به خودنمایی ارضاء شود با ایجاد کلوپهای ورزشی در محیط بیرون از مدرسه و فعال نمودن کانونهای مختلف در این محیط و برنامهریزی مناسب با نیاز نوجوانان در محیط مدرسه و خارج از محیط مدرسه میتوان مفید و سازنده برای پیشرفت و ترقی نوجوانان فراهم ساخت.