« به نام خدا »
ردیف
روز
تاریخ
نام کتاب ـ نویسنده
نقد کننده
1
سه شنبه
93/8/27
اولین جلسه توجیهی
2
93/9/4
وجدان بیدار
آقای شعبانی
3
93/09/19
شازده کوچولو
آقای غفوری
4
93/10/16
بوستان سعدی باب هفتم
آقای دکتراسلامی
5
93/10/30
قلعه حیوانات جرج اوردل
آقای شادمانی
6
93/11/14
سگ ولگرد
آقای قربانی
7
93/11/28
انقلاب آسمانی- مرتضی مطهری
آقای تاج
8
93/12/12
منهای فقرـ محمدرضا حکیمی
آقای پویان فر
9
94/1/15
جنس ضعیف ـ اوریانافالاچی
خانم سامانی
10
94/2/15
مراقبه وجدوسرور ـ چاندراموهان جین
خانم دانشور
11
94/2/29
مثنوی زبان معرفت ـ پیمان آزاد
آقای کفعمی
12
94/3/13
قنبرعلی ـ جمال زاده
13
94/4/23
بامداد اسلام ـ عبدالحسین زرین کوب
14
94/05/6
شرح زندگی ملک الشعرای بهار
خانم صفایی
15
94/6/10
زیرآسمانهای جهان ـ داریوش شایگان
آقای کورش مودت
16
94/6/24
گیل مرد ـ بزرگ علوی
خانم لطفی
به نام خداوند جان وخرد
روز سه شنبه در ساعت 5 بعداز ظهر به تاریخ 6/5/94 با نام خداوند بزرگ آغاز شد
سرکار خانم صفائیه شرح حال ملک الشعرای بهار مورد بحث و گفتگو قرار دادند در مورد این شاعر بزرگ وآزادیخواه صحبت شد. در مورد اقلیت بودن او درمجلس خانم صفائی تقاضا کردند اگر کسی اطلاعاتی دارد در اختیار اعضای حاضر در مجلس قرار بدهند.
بعد از خانم صفائی بحث جلسه پیش بامداد اسلام قسمت بعد از رحلت پیامبر اسلام نقدو بررسی شد که در این دوران اسلام از مرزهای عربستان گذشت و تا اروپا وایران گسترش پیدا کرد در مورد خلفای راشدین و نوع زمامداری آنان بحث و گفتگو شد در پایان جلسه جناب آقای پویانفر در جلسه نقدو بررسی حضوریافتند از آقای پویانفر سپاسگزاری شد جهت نقد و بررسی کتاب و اگر چه تعداد اعضا کم است خوشبختانه از کیفیت بالا برخواردار میباشد در ساعت 8 بعداز ظهر جلسه با ختم صلوات بپایان رسید و قرار شد دو هفته دیگر جلسه تشکیل شود در صورت تعطیلی یکی از روزهای هفته انتخاب شود تا جلسه نقدو بررسی تعطیل نشود
حاضرین :
جناب آقای پویانفر، سرکار خانم صفائی ،جناب آقای شادمانی ، سرکار خانم قیطاسی ، جناب آقای قدیری
چاندرا موهان جین متولد 11 دسامبر 1931 میلادی معروف به اشو(از کشور هند ) روشنگر عصر حاضر است که آموزش هایش بر میلیونها نفر از مسنین و طبقات مختلف اجتماعی تاثیر گذ اشته است .مجله ساندی تمامیز لندن از او به عنوان یکی از <هزار سازهنده قرن بیستم > یاد کرده است .همین طور ساندی میددی هندی او را یکی از ده انسان برگزیده در کنار گاندی ، نهرو،بودلا و... بود که سرنوشت هند زا تغییر داده اند ، نام می برد
نقدوبررسی کتاب :مراقبه و وجدو سرور
جلسه نقدو بررسی در تاریخ 7/7/1394 با نام خداوند بزرگ شروع شد .دراین جلسه کتاب ، برادریم از دکتر اسفندیاری را بررسی و نقد کردند در این جلسه جناب آقای کغعمی نقاد کتاب بودند
جناب آقای پویانفر نیز حضور داشتند
تحمیل عقیده هر چند حق باشد امری غیر معقول و غیر منطقی است زیرا امور قلبی و اعتقادی در اختیار انسان نیست تا بتوان با زور واکراه آن را بوجود آورد،بجای اینکه دشمن را براندازیم دشمنی را براندازیم .تلخی وتندی حجاب حق است ،هر چه بیشتر بدانیم بهتر میتوانیم رفتار کنیم
حضرت علی (ع ): با دیگران چنان رفتار کن که دوست داری با تو رفتارکنند
انسان در 3 مورد شناخته میشود1-قدرت 2- تنگدستی ، سختی 3- عداوت
اختلاف سنت خداوند است همه انسانها در یک چیز اشتراک دارند و آن اختلاف است
جلسه نقد وبررسی در تاریخ 1394/07/21 با نام خداوند منان شروع شد ، کتاب زندگی زیباست اگر بخواهیم نویسنده خانم زهراامیری پور توسط آقای پویانفر نقد وبررسی شد .
نویسنده کتاب خانمی فرهنگی هستند . در این کتاب قید شده از آنچه داشته ایم به بهترین وجه استفاده شود
واز محیط و انسانهای منفی باید دوری کرد . نباید اجازه داد غم و اندوه در جسم و روح انسان نفوذ کند
تفکرات نیک اندیشی در رفتار و گفتار هر فرد موثر و جاریست . هر چه نیکی کنیم بدیها دور خواهد شد.
هرانسانی زمانی را با خودش خلوت کند و دعا کند . وقتی گرم باشید یخهای زندگی زودتر آب میشود و رودخانه جاری میشوند .شاکر باشیم . شادی کلید خوشبختی است نه اینکه خوشبختی باعث شادیست .
لبخند باعث طول عمر میشود . انتقاد مداوم روماتیسم ایجاد می کند
نگرش از دورن به بیرون یعنی ابتدا نیروی مثبت را در خودت ایجاد و نیروهای منفی را خارج کن
در روز سه شنبه 94/8/5در ساعت 5 بعداز ظهر نقد وبررسی توسط یکی از همکاران فرهنگی محترم که قبول زحمت فرمودند و آن را برای همکاران حاضر ارائه کردند.از زحمات ایشان قدردانی می شود.
آقای فخریان در نخستین دقایق بیان کردند این کتاب توسط فرزند آقای دکتر مهندس ایرج حسابی گرد آوری شده است .
توضیحات : سید محمود حسابی (1281 تهران – 1371 ژنو ) معروف به پروفسور حسابی فیزیکدان و بنیانگذار فیزیک دانشگاهی ایران بود .پدرش (سید عباس معزالسلطنه ) و مادرش ( گوهر شاد حسابی ) هردو اهل تفرش بودند.
او چهار سال اول دوران کودکی اش را در تهران سپری نمود.سپس به همراه والدین و برادرش عازم شامات شد .
در هفت سالگی تحصیلات ابتدائی خود را در بیروت با تنگدستی و مرارتهای دوری از میهن ، در مدرسه کشیش های فرانسوی آغاز کرد.در همان زمان تعلیمات مذهبی و ادبیاتفارسی را نزد کادرش فرا می گرفت .او قرآن و دیوان حافظ را ازحفظ می دانست او همچنین به کتاب بوستان ، گلستان سعدی ، شاهنامه فردوسی ، مثنوی مولوی و منشات قائم مقام فراهانی اشراف کامل داشت . محمود حسابی در 12 شهریور سال 1371 هجری شمسی در بیمارستان ژنو در گذشت .آرامگاه (خانوادگی ) وی در شهر تفرش قرار دارد.
انتقاد آقای فخریان : سئوال می کنند چرا آقای دکتربعد از تحصیلات درآمریکا واروپا به ایران بازمی گردد؟
آیا این حماقت نیست که انسانی که ازپدرچیزی ندیده باید برود پیشش برود و احساس نیازخود را نشان دهد؟
او این طوربیان می کند هرانسانی ازجایی محدود وکوچک به مکانی بزرگ وپیشرفته می رود وبا تکنولوژی ودنیای بزرگ آشنا می شودچطوردوباره به جای کوچک مثل زندان برمی گردد.کجای کاراشکال دارد ؟
وبعد ازاین همه مشقت ؟ دوباره همان مشکلات شروع شود.چه چیزباعث می شود که ایشان دوباره به ایران بازگردد. چرا پیش پدربازمی گرددودرخواست پول از اومی کند؟ چرا فردی به این وارستگی محتاج مقداری پول برای ایجاد کارگاه چوب واره به پدرمراجعه می کند وایشان سربازمی زند ؟
گزارش نقد وبررسی توسط خانم دانشور
در روز سه شنبه 94/8/19 ساعت 4 بعداز ظهر توسط خانم دانشور و با حضور آقای پویانفر مدیریت محترم کانون و تعدادی از حاضرین فرهنگی ارائه شد.
نویسنونده این کتاب دکتر کوروش عرفانی محقق و جامعه شناس متولد 1343 که از سن 15 سالگی از کشور خارج شده اند .
توضیحات :
سایکو پت یک پدیده قره 20 و 21 در جوامعی رشدو نمو می کند که حاکمیت سیاسی و اقتصادی بر آن جامعه از قشریون ( ایدئولوگ ها ) مثل چپ ها و مذهبیون افراطی ، چون قرار است آن جامعه بر اساس سیستم های متداول دمکراتیک ( متجددو مدرن ) رهبری نگردد پس فرهنگ جامعه ستیزی بر روی آن بستربهترو بیشتر رشد ونمو می کند.
طبق آمار بین 10-13درصد جمعیت جهان مبتلا به بیماریهای اختلال شخصیتی هستند.
افراد جامعه ستیز (سایکوپت ) بیمارگون ، افرادی حقه باز و جذاب اند . آنها بطور مشهودی فاقد احساس پشیمانی از اعمال نادرست خودهستند . در واقع در پذیرش مسئولیت کارهای خود ناتوان اند و اصلا همدلی ندارند . آنها تکانشی ( دارای تصمیم گیری آنی و بدون فکر ) و عاری از حس مسئولیت و در پی انگیزشهای مداوم هستند. بسیاری از آنها بطرز وحشتناکی خشن اند و طبق بیانیه اف بی آ ی در خصوص این اختلال ، انگیزه هایشان معمولا شامل لذت دیگر آزاری بعنوان عنصری مهم است. فرد جامعه ستیز یک شکارگر درون گونه ای است.
نکته :هیچ درمان شناخته شده ای برای جامعه ستیز ی کاملا رشد یافته وجود ندارد .
نقدوبررسی کتاب نفرین زمین (جلال آل احمد)
در روز سه شنبه94/9/3 ساعت 3:15 بعداز ظهرنقد وبررسی توسط آقای قربانی و با حضور آقای پویانفر و جمعی از همکاران فرهنگی ارائه شد.
زندگینامه :
جلال آل احمد در تاریخ ( 2 آذر 1302) در تهران متولد شد. او روشنفکر دینی ، نویسنده و مترجم ایرانی و همسر سیمین دانشور بود. زندگی جلال مصادف با جنگ جهانی دوم و در آن دوران رشو ونمو کرد.
عمر طولانی نداشته و در طول عمر 46سال درگیر مسائل اجتماعی بوده است.
سبک نوشتاری : کوتاهی جملات ، دویدن در میان کلمات و کم حوصلگی ،همیشه وقت کم داره و حرف برای گفتن زیاد و در نهایت شتابزدگی ؛ واقع گرا ، رئالیست
ویژگی جلال : شخصیت های داستانی را کلیشه ای معرفی نمی کندو قهرمان ندارد هدف بازگو کردن عقده های سیاسی ، اجتماعی
چکیده داستان : نفرین زمینی اثر جلال آل احمد می تواند در آن واحد، یک تک نگاری روستائی و زندگینامه نویسنده اش نوشته شده است . می توان آ ن را جامعه نگاری ساده و یا یک سفرنامه اجتماعی ، نشان دهنده چگونگی های یک جامعه در دوره معینی از هستی آن دانست ، با این وجود آدم های چنین جامعه ای آدمهای الگوئی هستند و نه معمولی ؛ زبانی را که آل احمد برای داستانهای خود برگزیده است . در این داستان به نهایت پختگی می رسد . در این اثر هیچگونه برداشت احساساتی ملودرماتیک و تخیلی به چشم نمی خورد . نگاه نویسنده به جنبه های خشن و نرمش ناپذیر جهان روستائی سختی زندگی اینان در پیوند با ابزار کار ؛ محیط زندگی و پیوند های رویای خشک و غیراحساساتی می افتدو از این جهان تصویرهای زنده و جانداری می گیرد . این داستان که حدودا شش سال پس از اصلاحات ارضی چاپ شد، به راستی نخستین داوری هنری ، در این باره است. این نخستین اثر ادبی است که پیوندهای بنیادی جامعه روستائی آن زمان را پیش روی خوانند می نهد .آل احمد به خوبی جامعه روستائی ایران ، شیوه زندگی ، پیوندهای رویاروی این جامعه ، خرافات و بسیاری از جنبه های دیگر آن را می شناسد . نفرین زمین داستانی است سودمند برای پژوهشهای جامعه شناختی روستائی و تاریخی .
نویسنده مستشارالدوله
جلسه نقدوبررسی توسط آقای کفعمی قبول زحمت فرمودند و کتاب (یک کلمه ) را به عهده گرفتند و با حضور تعدادی از همکاران فرهنگی ارائه شد.
جلسه درساعت 3/5 بعداز ظهر آغاز شد.
آغاز سخن با شعار: منشاء اشتباهات ندانستن نیست بلکه تقلید و اعتقاد کورکورانه است
بیوگرافی مستشارالدوله:
میرزایوسف خان مستشارالدوله فرزند میرزا کاظم تا جرتبریزی در سال 1239 قمری در تبریز به دنیا آمد و در همان جا به تحصیل ادبیات عرب و علوم دینی پرداخت ودر جوانی به خدمت کنسولگری انگلیس در تبریز درآمد اما دیری نپایید که از سمت خود استعفا داده و در وزارت امورخارجه مشغول بکار شد.
بیشترین نظریات سیاسی وی از مکنب اصالت فردی فرانسه بود که چندان با آرای تطبیقی و ایجابی شریعت اسلام همگرائی نداشت.
او سعی بر آن داشت تا مفاد قوانین غربی را با ضوابط و قوانین اسلام سازگار کند. بومی سازی اندیشه ای که متعلق به جغرافیای دیگری بود موجبات تناقضات کارفکری او را مهیا کرد تا بدانجا که برای همپوشانی تناقضات برآمده از حقایق تاریخی ، مجبور به استفاده از ابزار توجیه شد.
اما تلاش مستشارالدوله هم از جانب روشنفکران تندرویی همچون آخوند زاده و هم از سوی نیروهای سنتی و جامعه روحانیت با مخالفت های جدی رو به رو شد، بدین باب بنیان گذار روشنفکری دینی در تاریخ نو گرای اندیشه ایرانی ، تمام تلاش خود را برای توجیه دینی و همپوشانی عقلی قانون خود تفسیرش انجام داد تا مسلمانان هم عصر خود را در قبال بیداری و تجربه مسیر ترقی آگاه کند
موضوع نقد:رمان کوتاه ننه گلابتون
نویسنده :باقر قربانی هویه
اجرای نقدو بررسی : خانم مهناز دانشور
جلسه ی نقدو بررسی کتاب در سالن اجتماعات راس ساعت 15:30 با حضور جمعی از علاقمندان تشکیل گردید.
در این جلسه ابتدا خانم دانشور به معرفی کتاب و خصوصیات و سال انتشار و دیگر خصوصیات آن پرداختند.
سپس نویسنده ی کتاب را معرفی کردند و دیگر آثار این نویسنده را نام بردند
در مرحله ی بعد خانم دانشور خلاصه ای از داستان را با همان لحن مورنظر نویسنده بیان کردند و هر جا که لازم بود به توضیح اصطلاحات و واژگان خاص این نویسنده پرداختند و به این صورت سبک نویسنده را با نوشتار خود نویسنده بیان کردند و توضیحاتی در پایان بدین شرح دادند:
1-سبک داستان متاثر از واقع گرائی (مکتب رئالیسم ) ادبی است که شامل کشف و بیان واقعیات زندگی ننه گلابتون می باشد.
2- یکی از خصوصیات سبک نویسنده در نشر این داستان دوری از اطناب و درازگوئی تکراری است که گویاهمان رئالیسم ادبی است
3- توجه به جزئیات (هرچند گذار ) زندگی ننه گلابتون قهرمان داستان .
4- دوری از تخیل و توجه به عینیت . یعنی نویسنده مانند یک تماشاگر به تماشای زندگی واقعی قهرمان داستان نشسته است .
5- قهرمان داستان (ننه گلابتون ) یک شخص معمولی است.
6- توصیف در داستان محدود است و صرفا هرجا که آورده شده جهت اطلاع خواننده می باشد.
7- شخصیت های داستان ، افرادی واقعی هستند که نماینده شخصیت ها ی واقعی در جامعه هستند این شخصیت ها افراد عادی زندگی معمولی می باشند که نویسنده آنها را قهرمان می کند.
8- جذابیت این گونه داستان ها در این است که نویسنده در راه رسیدن به هدف خود، شخصیت ها را مد نظر قرار می دهد و مسیر زندگی شان را دنبال می کند. جذابیت قهرمانان داستان به خاطر قدرت نویسنده در وصف آنهاست و نه انجام کارهای تخیلی و خیر ه کننده آنان است.
9- زبان قهرمانان داستان زبانی سهل و ساده ومحاوره ای است که زبان عمومی یا همان زبان مردم کوچه و بازار است و هدف گنجاندن گروهی اصطلاحات و تعابیر عامیانه در داستان است که عموما" نویسندگان این سبک مانند (جمال زاده ، صادق چوبک ، جلال آل احمد ، احمدمحمود و بعضی از آثار صادق هدایت ) با آوردن اصطلاحات و واژگان عامیانه و کوچه بازاری هدفشان اصلا ح زبان و تکمیل آن است.
10- داستان در روستائی رخ داده که وقایع آن مربوط به سالهای 40دهه خورشیدی می باشد و نشان دهنده زندگی سنتی و نارسا ییهای جامعه است .
11- نقش خرافات و سنت های دست و پا گیر در این جوامع مانع از پیدا کردن علل مشکلات و زمینه ی بروز آنان است .
12- چنانکه در این داستان می بینیم که علت بسیاری از حوداث وبیماریها و مرگ و میرها را ناشی از بد قدمی این و آن ، بد یمنی ،چشم زخم خوردن و......می دانند و عموما" برای درمان بیماریها و بسیاری از مشکلات زندگی به دعا و دعانویسی متوسل می شوند.
13- نقش زن در این داستان همان نقش منفعل جوامع سنتی است ، بدون حضور او برایش تصمیم می گیرند و او هیچگونه حق اظهار نظر و اعتراض ندارد. شاید تنها جایی که زن در این جامعه سنتی می تواند به تنهائی حرکت کند زمانی است که او را به دلایل واهی طرد کرده اند . و اورا به خود وا می گذارند تا بدون کمک و حتی با قضاوتهای تنگ نظرانه به جنگ مشکلات برود و به تنهائی از عهده ی زندگی خود و فرزند یا فرزندانش برآید و صد البته در این مسیر هیچگونه امکان فعالیت های اجتماعی نخواهد داشت .
14- در نهایت چنین زنانی به زودی شکسته و پژمرده خواهند شد و جامعه تنها کاری که می تواند برای او کنداین است که سرنوشتش را به نیروهای ماورایی نسبت دهند. و بالاخره اینکه : قسمتش این بوده ، او زنی بد شانس ، بد یمن و سیاه بخت است.
البته لازم به ذکر است که در این جوامع تنها این زن نیست که قربانی افکار سنتی و دست و پاگیر است حتی مردان نیز مبتلا به آن هستند.
نویسنده گزارش :خانم مهناز دانشور
یکشنبه 94/10/20
نقد وبررسی کتاب دو قرن سکوت
نویسنده : عبدالحسین زرین کوب
موضوع :تاریخی
نقد:آقای کفعمی
امروز در روز سه شنبه ساعت 3/5 بعداز ظهر در تاریخ 94/10/12 کتاب دو قرن سکوت توسط آقای ذاکر یکی از همکاران فرهنگی ارائه شد.
جلسه نقد با تعدادی از همکاران که در لیست حضورشان با امضاء آنها جهت اطلع داده شده است .
کتاب (دو قرن سکوت) نویسنده عبدالحسین زرین کوب نوشته شده:
دو قرن سکوت کتابی نوشته عبدالحسین زرین کوب در باره سرگذشت ایران دردو سده نخست پس از سلطه اعراب است . نام کتاب به خفقان و سکوت حاکم بر ایرا ن در آن دو قرن اشاره دارد . (دو قرن سکوت) تاریخ حوادث سیاسی و اجتماعی ایران است در دو قرن آغازین اسلام. آنجه در آن دو قرنی که از سقوط دولت ساسانی تا روی کار آمدن دود مان طاهریان (نخستین دود مان ایرانی پس از اسلام ) بر ایران گذشت .
عبدالحسین زرین کوب در کتاب دو قرن سکوت (1336) در باره کتابسوزی اعراب در ایران می گوید:
شک نیست که در هجوم اعراب بسیاری از کتابها و کتابخانه ایران دستخوش آسیب فنا گشته است. تاریخ و قرائن دلیل بر این صحبت را تائید می کنند.با این همه بعضی از اهل تحقیق در این باب تردید دارند.
این تردید چه لازم است ، برای عرب که جز با کلام خدا هیچ سخن را قدر نمی دانست کتابهائی که از آن مجوس بود و هست سم ظلال بود چه فایده داشت که به حفظ آنها عنایت کند؟ در آیین مسلمانان آن روزگار آشنائی با خط و کتابت بسیار نادر بود و پیداست که چنین قومی تا چه حد می توانست به کتاب و کتابخانه علاقه داشته باشد.
تمام شواهد نشان می دهند که عرب از کتابهائی نظیر آنچه امروز از ادب پهلوب باقی مانده است .
فایده ای نمی برده است . در این صورت جای شک نیست که در آنگونه کتابها به دیده حرمت و تکریم نمی دیده است از اینها گذشته، در دوره ای کعه دانش ، هنر به تقریب در انحصار موبدان و بزرگان بوده است ، با از میان رفتن این دو طبقه ناچار دیگر موجبی برای بقای آثار و کتابهای آنها باقی نمی گذاشته است . مگر نه این بود که در حمله اعراب ، موبدان بیش از هر طبقه دیگر مقام و حیثیت خود را از دست دادند و تار ومار گشته وتباه گردیدند؟ با کشته شدن و پراکنده شدن این طبقه پیدا است که دیگر کتابها و علوم آنها که بدرد اعراب نیز نمی خورده بقاب آنها هم معنانداشت .
زرین کوب هم چنین می نویسد :
«وقتی سعدابن ابی وقاص به مداین دست یافت در آنجا کتابهای بسیاری دید. نامه به عمر ابن خطاب نوشت و در باب این کتابها نظر خواست عمر در پاسخ نوشت که همه را به آب افکن که اگر آنچه در این کتابهاست سبب راهنمائی است خدا برای راهنمائی ما فرستاده است و اگر درآن کتابهاجز مایه گمراهی نیست خداوند ما را از شر آنها در امان داشته است . از این سبب آن همه کتابها را در آب یا آتش افکندند. » (ص 98 ) همچنین ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه عن القرون الخالیه چنین می نویسد:
«وقتی قتبیه ابن مسلم سردار حجاج باردوم به خوارزم رفت وآن را باز گشود هر کس را که خط خوارزمی می نوشت و از تاریخ وعلوم و اخبار گذشته آگاهی داشت از دم تیغ بی دریغ گذراند و موبدان و هیربدان قوم را یکسره هلاک نمود و کتابهایشان همه بسوزانید و تباه کرد .»{ص 48،36،35)
ودر نهایت اعراب حملات پی در پی در ایران در همه سو چه در شمال و چه در جنوب منطقه فارس حمام خون راه انداختند. تا این که توانستند دو قرن در ایران حکومت کردند.
آقای قربانی در این باره نقد می کند .در زمان سلاطین پادشاهی ایران دچار توهمات و بی خبری بسر می بردند .
چون در آنزمان اختلاف طبقاتی ، ودرست کردن حرامسرا، وتحصیلات ، علم ودانش درطبقه خاص آن زمان بودوقشرضعیف وطبقه زحمتکش حق هیچگونه درخواستی درادامه تحصیل وحتی دررمراتب اولیه رانداشتند. واین چنین می دیدند کهحقشان را نادیده می گیرند وحکومت وجاه وجلال درمقام خاصی بود . پادشاهان ودرباریان درعیش ونوش وسرگرم حرامسراها بودند وازحال عده ای دیگرغافل بودند تا اینکه اعراب را مشاهده می کردند. لباس یکبرگ می پو.شند ، ساده زندگی می کنند ، همه یک جوروخیلی معمولی وعادی با هم برخورد می کنند وزمین راسجده می کنند وخدا را اینگونه ستایش می کنند. طبقه ضعیف ایران به اینها علاقمند شدند ومشاهده کردند که سادگی ظاهر وساده زیستی آنها باعث شد که به طرف آنها بگروند واین سبب شد که 2 قرن اعراب برما مسلط شوند .
گزارش توسط ناهید دانشور
بنام ایزد یکتا
جلسه نقد وبررسی در روز سه شنبه 94/11/13 در ساعت 3:30به اتفاق تعدادی از همکاران کانون بر گزار شد جلسه توسط آقای کفعمی قبول زحمت کردند و تحت عنوان کتاب ( آخوندخراسانی ) ارائه شد.
آخوندخراسانی یکی از فقیهان طراز اول در دوره مشروطیت بود وی معتقدبود مراد از مشروطه این نیست که هر کس هر کارحرامی را دلش بخواهد ، بکند بلکه مراد از مشروطه آزادی مردم از قید استبداد شاه است . ما می خواهیم احکام اسلام در باره همه مردم ، شاه و گدا به طور مساوی اجرا شود ..... و همراهی با مخالفین اساس مشروطه در حکم محاربه با امام زمان است.
وی در گفتگوئی که با علامه نائینی داشت ابراز داشت که حاکمیت سیاسی فقیه پیامدهای نامطلوبی را به همراه دارد که به 21 مورد اشاره می کند که مهمترین آنها عبارت است از:
اگرما حاکم شویم کاستی ها و فسادهای مربوط به حکومت را نمی بینیم ، ستمگر مبارزه با فساد را از دست می دهیم و چون مااز فن سیاست بی بهره هستیم حاکمیت سیاسی ما عمل بدون معرفت است.
اعتقاد مردم به پیشوایان مذهبی و بلکه به اصل دین متزلزل خواهد شد. حوزه ها از وظایف اصلی خود بازمانده و در نتیجه اسلام قطعا" ضربه می خورد.در صورتی که مردم احساس کنند هدف ما دستیابی به قدرت است اعتقاد آنها سست شده و مسئولیت همه مشکلات و تباهی ها به عهده ما خواهد بود، دسترسی مردم به ما محدود خواهد شد ودر نتیجه علما نمی توانند از مشکلات آنها آگاه شوند. همچنین لازمه حکومت ما سرکوب سیاستمدارانی است که با شعار حکومت ملی و رهائی از استبداد در مبارزه با استبداددر کنار علما بودند که اگر ما حاکم شویم به نام حفظ مصالح دین و حکومت جلو اظهار نظر فقیهان دگراندیش را می گیریم که این امر ضربه بزرگی به فقه وبه اصل مکتب ما خواهد زد، دادن شعارهای زیبا ممکن است برای مردم خوشایند باشد اما بی عدالتهائی که بوجود می آید مردم را از دین زده می کند و همه ضعف ها و نارسائی ها رابه حساب علمای دین و اصل دین می گذارند اگر مشروطه اجرا شود و همه مسائل طبق قانون مجلس اجرا شود دیگر تعرض به دگر اندیشان و اقدام به قتل و غارت آنان که جز به مرام باطل کمک کردن است چیز دیگری نیست وجود نخواهد داشت .اگر ما کاری کنیم که امور مردم به دست خودشان اداره شود و مشکلات آنها را حل وفصل کنیم در برابر آنها معذور هستیم و معضلات را دیگر از چشم ما نمی بینند اگر ما مدعی شویم که آئین ما بهترین طرح را برای سامان آوردن کلیه امور دنیوی مردم آورده و در صورت برخورد مردم با مشکلات ما مسئول هستیم و همه مشکلات به گردن ماست، که اگر ما حاکم شویم به نام حفظ مصالح دین و حکومت جلو اظهار نظر فقیهان و دگراندیشان را می گیریم که این امر ضربه بزرگی به فقه وبه اصل مکتب ما خواهد زد.
این بود خلاصه ای از نظرات آخوند خراسانی در مورد حکومت فقها
اما نقدی که به موارد فوق وارد شده و قابل تامل است :
وقتی اسلام براساس اعتدال عقلانیت و دوری از تعصب و رعایت تقوی سیاسی مد نظر باشد و مردم را تشویق نموده تا با مسائل جهان آگاهی و آشنا شوند و آگاهی عمومی را سرلوحه خود قرار داده وبدانیم که سیاست ، دروغ و فریب نیست و حکومت اسلامی حکومت استبدادی نیست و مبتنی بر قانون شریعت است نه استبداد فردی و ماباید دفع افسد به فاسد را در همه موارد رعایت کنیم و باتوجه فقیهان دارای تقوی می باشندو تقوی هم اجازه ظلم وستم به احدی را روا نمی دارد پس چرا فقیهان نباید حکومت را در دست بگیرند.
گزارش توسط خانم دانشور
کتاب صوراسرافیل نامه آزادی : نویسنده سهراب یزدانی
هفته نامه صوراسرافیل با کوشش و فکر سه نفر منتشر می شد . میرزا قاسم خان تبریزی ، میرزا جهانگیر خان شیرازی و میرزا علی اکبر قزوینی (دهخدا) . که سرمایه گذار آن میرزا قاسم خان بود که از 16 سالگی به خدمت دولت درآمد.
این سه نفر در نزد استادان زمان خود که از جمله مدرسان سرشناس شهر بودندعلوم زمان خود از جمله : صرف نحو،منطق و فلسفه وریاضی و نجوم ، ادبیات فارسی و عربی فرا گرفتند. سفر میرزا علی اکبر قزوینی به کشورهای اروپایی با سمت منشی میرزاابراهیم خان معاون الدوله و شرکت در مدرسه سیاسی و آشنائی او با معلمان فرنگ رفته در نگرش او تاثیر بسزایی داشت. زندگی سخت میرزاعلی اکبر قزوینی (دهخدا) و جهانگیر خان شیرازی و از دست دادن پدر در دوران کودکی باعث شده بود که آنها زندگی با فقر و نداری را تجربه کنند. سرپرستی میرزا علی اکبر قزوینی را مادر و سرپرستی میرزا جهانگیررا عمه و جده اش عهده دار شدند. این موضوع نیز باعث شد که آنها نسبت به زنان ستمدیده با دیده احترام می نگریستند. میرزا علی اکبر و هم فکرانش که در محیطی که بر پایه های استبداد و زور گویی و فساد حکومتی استوار بود و مالکان از هر جهت خود را مالک جان و مال رعیت و روستایی می دیدند و زنان از هر گونه امکانات بی بهره بودند و خرفه و اوهام پرستی در جامعه رایج بود با انتشار نشریه صوراسرافیل دست به کار بزرگی زدند. البته بر پایی نظام مشروطه در آن برهه از تاریخ پایه های حکومت استبدادی را لرزاند ه و زمینه را برای پیدایش موسسه های نوین سیاسی آماده ساخته بود. میرزا علی اکبر با نوشتن شب نامه شروع کرد که بسیار تند و گزنده بود . با تشویق و همکاری میرزا ابوالقاسم خان تبریزی تصمیم گرفتند این شب نامه ها را به صورت مقاله در نشریه ای به چاپ برسانند. آرم نشریه موضوعی مبتنی بر دین بود. اسرافیل فرشته پر ارج خدا با شیپور در سمت راست روزنامه دیده می شد که با دمیدن در آن عده ای از افراد روشن فکر زمان ، کلاهی ها و فرنگی مآب ها و متجددین به پا خاسته بودند و در طرف چپ عده ای دیگر عمامه دارها و تعدادی از افراد سنتی سر بر داشته و عده کثیری همچمنان مرده نشان داده شده بود.
در دست اسرافیل پرچمی دیده می شد که روی آن کلمات حریت ، مساوات و اخوت نوشته شده بودکه تاثیر گرفته از شعار انقلاب کبیر فرانسه بود .(آزادی ، برابری و برادری ) ، از جمله عواملی که باعث شد صور اسرافیل مورد توجه قرار بگیرد این بود که تا آن زمان نشریه ها تک فروشی نمی شدند بلکه کارمندان ادارت به اجبارآنها را مشترک می شدند ،اما این نشریه بر خلاف معمول به دست پسربچه ها در کوچه و خیابان فروخته میشد و از میان ده درصد مردم با سواد آن روز کسانی آن را میخریدند و در خانواده ها یا مجامع عمومی برای همگان می خواندند . این نشریه که تا جایی که امکان داشت زبان نوشتاری را ساده نمود و وزرا و نمایندگان مجلس و بزرگان و اطرافیان حاکمان را مورد حمله و انتقاد قرار میدادبه همین خاطر دوباررسما توقیف شد . به وجود آمدن خطوط تلگراف گسترش شبکه حمل ونقل و ساده نمودن زبان نگارش موجب امتیاز نشریه و سرعت در رسیدن آن به شهرهای دیگر شد . تلگراف باعث شد که اخبار از اطراف کشور با سرعت بیشتری به دست آنها برسد و منتشر شود. مخصوصا آن روزها کرمان مورد هجوم و حمله زورگویان درباری بود که اخبار جنایات آنها به دفتر روزنامه می رسید و منتشر میشد.
این نشریه دارای سه بخش بود. 1- سرمقاله و مقاله های تحلیلی 2- اخبارو رویدادها 3- ستون طنز (چرند و پرند) که سعی می شد در این ستون به زبان بسیار ساده و عامیانه و طنزآمیز مردم را با مسایل روز (بهداشت ، پرهیز از خرافه پرستی و اوهام ، آثار فقروتنگدستی و ظلم به روستائیان و زنان جامعه ) آشنا کنند این ستون توسط دهخدا نوشته میشد ، او با نگارش چرند و پرند تصویرهایی از جامعه ایران و سیاست گذشته و جاری کشور کشید و با هوشیاری و دقت عناصر اجتماعی فعال در مبارزه سیاسی را شناساند. بردن یک نشریه صوراسرافیل به هرشهری بهترین سوغات شمرده میشد و مردم خریدن آن را برا ی خود نوعی ثواب تلقی میکردند . این نشریه در آخرسر خطاب به شاه و سردمداران حکومت اعلام می کند که همان طور که وقتی فرزندی به دنیا می آید ولایت و سرپرستی اوبا پدریاقیم اومی باشد ، اما زمانی که به سن رشد رسید خودآزادانه در امور مالی وسرنوشت خود شرکت داشته باشند. این در جواب عده ای از مجلسیان بود که ادعا داشتند مردم صلاح خود را نمی دانند و ادعای قیم بودن برای ملت را داشتند.
صوراسرافیل به ملی گرایی اعتقاد داشت و علت عقب ماندگی را در سنت گرایی می دید ، که با همین بهانه چند واعظ مخالف نظام نو مانند سید علی آقا یزدی ، سید محمدیزدی و سید اکبر شاه شنوندگان خود را به شدت بر ضد روزنامه ها تحریک کردند. جماعتی به دفتر روزنامه صور اسرافیل ریختند ، درو پنجره را شکستند ، وسایل را به تاراج برند و تابلوی چند روزنامه دیگررا کندندوبه آتش کشیدندصو ر اسرافیل ازسویی محبوب آزادیخواهان واز سوی دیگر در معرض تنفرشدیددرباریان و گروه هایی از جامعه قرار داشت .در نهایت براندازی نظام مشروطه و کشتن گروهی از آزادیخواهان از جمله میرزا جهانگیرخان مدیر و گرداننده صو ر اسرافیل توسط محمدعلی شاه منجر به تعطیلی این روزنامه شد. اگر چه سیزده ماه بعد نیروهای ملی وارد پایتخت شدند و محمدعلی شاه سرنگون شد اما آن دگرگونی بزرگ اقتصادی و اجتماعی که گردانندگان صو ر اسرافیل در آرزویش بودند تحقق نیافت .
گزارش توسط خانم قیطاسی
نقدو بررسی کتاب دجال اثر تامسون احمد:
نقدوبررسی کتاب دجال در روز سه شنبه ساعت 5 بعداز ظهر توسط آقای کرمی زاده یکی از کارکنان مشاور کانون قبول زحمت فرمودندو نقد را به عهده گرفتند.نقد توسط ایشان و تعدادی از همکاران فرهنگی و با حضور آقای پویانفر ارائه شد.
خلاصه کتاب دجال :
می توان برای دجال سه جنبه در نظرگرفت دجال از لحاظ فردی ، دجال به عنوان یک نیروی نامرئی واین طور بیان کردند که کلمه دجال در قرآن وجود ندارد ولی در مجموعه های مختلفی از احادیث می توان آنرا دید. روزی در غروب پیامبر در کنار دیواری نشسته بود و فرمودند فاصله ما تا آخرالزمان فاصله قرص خورشید و لبه آن دیوار است این ماجرا مربوط به چهارده قرن پیش است .نشانه های آخرالزمان در احادیث ذکر شده است و هر کس از نشانه ها در آفاق آگاه است تمام نشانه های آخرالزمان به جز چهارنشانه اصلی هم اکنون ظاهر شده است و به نظر میرسد این چهارنشانه نیز قریب الوقوع است و این چهارنشانه عبارت است ازظهور فرد دجال ،ظهور یمانی ، صیحه آسمانی وحضف بیداء ما از میان این نشانه ها در پی بررسی نشانه ظهور دجال هستیم.
احمد تامسون وکیل انگلیسی مسافر مکه در سال های 1977 و 2001میلادی و نگارنده سفر نامه حج است احمد تامسون که پیش از گرایش به اسلام مارتین تامسون شناخته می شد . به سال 1950 میلادی در ردزیای شمالی (زامبیای کنونی ) در خانواده مسیحی انگلیسی زاده شد. پدرش کارمند اداره مستعمرات بریتانیا بود.تا 16 سالگی همراه خانواده اش درردزیا سکونت داشت .
سپس در سال 1966 میلادی او را در مدرسه ای در انگلستان فرستادند و پس از اتمام دوران مدرسه در دانشگاه در رشته حقوق تحصیل کرد وبه منصب وکالت رسید.
مسلمان شدن :
در سال 1973 میلادی تحت تاثیر شیخ عبدالقادرصوفی مرابط که به سال 1930 میلادی در اسکاتلند زاده شده و موسس جنبش جهانی مرابطین و از شیوخ صوفیه بود ، به دین اسلام گروید. احمد تامسون دارای مذهب مالکی با گرایش صوفیانه است و در سراسر کتابش گرایش دیده می شود.
تامسون از اعضا و موسسان انجمن وکلای مسلمان انگلستان و رئیس دفتر واین است که با هدف ارائه مشاوره به مسلمانان انگلستان در قلمرو مسائل حقوق اسلام وحقوق مدنی انگلستان تاسیس شده است.ولی چندین کتاب در موضوع اسلام نگاشته است از جمله انتشارات المعی برگردان فارسی آن را با عنوان دجال پادشاه بی تاج و تخت منتشر کرده است.
و در ادامه ادامه گفتارهای ایشان این طور بیان کردنددر عرصه سیستم های امروزی هیچکدام سیره اسلامی و نبوی در کار آنها مشاهده نمی شود و به شکل کفر در جامعه نمایان است که به ترتیب آنهارا به عرصه نمایش می گذاریم.
1-کنترل شرکت های بزرگ واز طرفی کنترل نظام کفر توسط کفار
2- نظام آموزشی – انسان ها برای کارکردن آموزش می بینندنه برای درک خودوماهیت اصلی.
3- نظام بیمارستانی کفر-هدف اصلی انسان نیست ودر حمایت انسان و کار برای تجارت است .
4-نظام حقوقی کفر- سیستمی که ادامه کار سیستم صنعتی آموزشی و پزشکی کفر را ممکن ساختند حقیقت را درک نکرده و نمی دانندکه چگونه با حقیقت هستی روبرو شوند.
ودر ادامه صحبتهای ایشان درمورد فراماسون ها این طور بیان کردند که فراماسون ها رهبران حکومت دجال به عنوان نیروی نامرئی هستند.
تمامی دولت های کفر مانند کشورهای عربستان سعودی -امریکا و تمام کشورهای اسلامی با نام اسلام اما طبق روش مدیریت و اعمال نفوذ کفار تحت کنترل و اداره خود درآورده اندبه صورت اجتناب ناپذیری با مسلمانان واقعی جایگزین خواهند شد.
بدیهی است دجال قبل از اینکه بصورت یک فرد در زمین ظهور کند باید وجودداشته باشد.و نظام فرد را تثبیت کندمردمانی که آن را می گردانند همان ها خواهندبود که در زمان ظهورش اورا یاری می دهند ودنباله رو او هستند شواهد آن نظام ومردمانی که آن را می گردانند نشان گروجود دجال به عنوان یک پدیده اجتماعی فرهنگی جهانی یک نیروی نامرئی می باشد
حال به ذکر چند نشانه دجال در احادیث می پردازیم.
1-دجال یک چشم مانند انگور له شده دارد 2- دجال می تواند در تمام جهان پرشود دجال به شماآتشی را نشان می دهد اما شمارا نمی سوزاند دجال به شماآب نشان می دهد اما شما قادر به نوشیدن آن نیستیدو آن را جهنم نشان می دهد.
حضرت محمد فرمودند که دجال یک سیستم است بنا براین وقتی از دجال به عنوان یک نیروی نامرئی صحبت می کنیم این فرد به حلول موجوداتی از جهان دیگر که انسان ها را تسخیر می کنداشاره دارد. بنا براین می توان گفت که دجال به عنوان یک پدیده اجتماعی فرهنگی جهان را تسخیر کرده است اتفاق افتاده و به نظر می رسد که زمان ظهور دجال نیز بوقوع خواهد پیوست.
ودر نهایت سخن پایان
هنوز مشخص نشده که شخص دجال در چه زمانی در زمان مردم ظهور خواهدکردهمچنین هنوز مشخص نیست که حضرت مهدی عج رهبر بر حق و هدایت شده مسلمانان که قدم در جای حضرت محمد(ص ) می گذارد وفقط خداوند را بدون هیچ شریکی می پرستدنیز در چه ظهور خواهدکردفرموده این دو شخصیت که نقطه مقابل یکدیگر هستند ممکن است در دوران زندگی شما در این دنیا ظهور پیدا کنند یا نکننداما چیزی که مشخص است این است که درزمان حیات هرانسان در زندگی فقط دوروش زندگی می توان در پیش گرفته شود روش زندگی کفر وروش زندگی بر اساس ایمان به خدا شخص دجال خود به تنهائی مظهر نهایت کفر و بی ایمانی است مهدی عج نیزخود نهایت تجسم زنده هر آن چیزی که در مسیر پیروی از اسلام امکان پذیر است .
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
گزارش – خانم دانشور 95/1/17
سیمای زن در شعر پروین اعتصامی
در روز سه شنبه 1395/1/31 ساعت 5 بعداز ظهر نقدوبررسی سیمای زن در شعرپروین اعتصامی توسط آقای قربانی در حضور جمعی از همکاران و حضور آقای پویانفر ارائه شد . که مطالب را بصورت طبقه بندی به این صورت بیان کردند.
بیوگرافی – زندگینامه شاعران – زندگینامه پروین اعتصامی
پروین اعتصامی نامی آشنا برای دوستداران شعر است ، نام اصلی او رخشنده است در 25 اسفند 1282 هجری شمسی در تبریز متولد شد، در کودکی با خانواده اش به تهران آمد . پدرش که مردی بزرگ بود در زندگی او نقش مهمی داشت . در هنگامیکه متوجه استعداد دخترش شد به او در زمینه سرایش شعر کمک کرد.
پدرپروین :
یوسف اعتصامی معروف به اعتصام الملک از نویسندگان و دانشمندان بنام ایران بودوی اولین «چاپخانه » را در تبریز بنا کرد مدتی هم نماینده مجلس بود.
اعتصام الملک ،مدیر مجله بنام «بهار» بود که اولین اشعار پروین در همین مجله منتشر شد. ثمره ازدواج اعتصام الملک چهار پسر یک دختر است.
مادر پروین :
مادرش اختر اعتصامی نام داشت . او بانویی مدبر ،صبور ، خانه دار و عفیف بود. وی در پرورش احساسات لطیف و شاعرانه دخترش نقش مهمی داشت و به دیوان اشعار او علاقه فراوانی نشان میداد.
شرح تحصیلات و سرودن شعر:
پروین از کودکی بامطالعه آشنا بود . خانواده او اهل مطالعه بود و وی اهل مطالعه بود وی مطالب علمی و فرهن_گی به ویژه ادبی را از لابه لای گفت گوهای آنان در می یافت در یازده سالگی به دیوان اشعارفردوسی ، نظامی ،مولوی ، ناصر خسرو،منوچهری ، انوری ، فرخی که همه از شاعران بزرگ و نام آورزبان فارسی به شمار می آیند ،آشنا بود و از همان کودکی پدرش درزمینه وزن و شیوه ها ی یادگیری آن با او تمرین می کرد.
هر کس کمی با دنیای شعروشاعری آشنا باشد،با خواندن این بیت ها به توانائی اودرآن سن وسال پی می برد برخی از زیباترین شعرهایش مربوط به دوران نوجوانی ، یعنی یازده تا چهارده سالگی او می باشد، شعر «ای مرغک » اودر 12 سالگی سروده شده است .
ای مرغک خرد، ز آشیانه رام از چه شدی ؟ رمیدن آموز
پرواز کن و پریدن آموز؟ مندیش که دام هست یا نه
تا کی حرکات کودکانه ؟ بودمردم چشم ، دیدن آموز
در باغ و چمن چمیدن آموز شو روز به فکر آب و دانه
رام تو نمی شود زمانه هنگام شب آرمیدن آموز
با خواندن این اشعار می توان دختر دوازده ساله ای رامجسم کرد که اسباب بازی اش «کتاب » است . شعر گوهرسنگ را نیز در دوازده سالگی سروده است.
شاعران و دانشمندان مانند استاد علی اکبر دهخدا ، ملک الشعرای بهار،عباس اقبال آشتیانی ،سعید نفیسی و نصراله تقوی از دوستان پدر پروین بودند و بعضی از آنها در یکی از روزهای هفته در خانه او جمع می شدند. ودر زمینه های مختلف ادبی بحث وگفتگو می کردند هر بار که پروین شعری می خواند آنها با علاقه به آن گوش می دادند و او را تشویق می کردند.
ادامه تحصیلات :
پروین در 18 سالگی فارغ التحصیل شد ، او در تمام دوران تحصیلی ، یکی از شاگردان ممتاز مدرسه بود مطالعات او در زمینه زبان انگلیسی آن قدرپیگیرو مستمر بود که می توانست کتابها و داستانها ی مختلف را به زبان اصلی (انگلیسی)بخواند. مهارت او در این زبان به حدی رسید که 2 سال در مدرسه قبلی خودش ادبیات فارسی و انگلیسی تدریس کرد.
سخنرانی در شب فارغ التحصیلی :
در خرداد 1303 جشن فارغ التحصیلی پروین و همکلاس های او در مدرسه برپا شد او در سخنرانی خود از وضع نامناسب اجتماعی ،بی سوادی و بی خبری زنان ایران حرف زد این سخنرانی ؛ بعنوان اعلامیه ای در زمینه حقوق زنان ، در تاریخ معاصر ایران اهمیت زیاد دارد.
پروین در قسمت های ازاعلامیه« زن و تاریخ» گفته است :
داروی بیماری مزمن شرق منحصر به تعلیم وتربیت است ، تعلیم وتربیت حقیقی که شامل زن ومرد باشدوتمام طبقات را از خوان گسترده معروف مستفیذ نماید.ودر باره راه چاره اش گفته است :
«پیداست برای خرابی های گذشته ، اصلاح معایب حالیه و تمهید سعادت آینده مشکلاتی در پیش است . ایرانی باید ضعف و ملامت را از خود دور کندتند وچالاک این پرتگاه را عبور کند »
اخلاق پروین :
یکی از دوستان پروین که سال ها با ارتباط داشت در باره او گفته است
«پروین پاک طینت ، پاک عقیده ، پاکدامن، خوش خو ،خوش رفتار نسبت به دوستان خود مهربان در مقام دوستی فروتن ودرراه حقیقت ومحبت پایدار بود.کمتر حرف می زدوبیشتر فکر می کرد .در معاشرت سادگی و متانت رااز دست نمی داد .هیچ وقت از فضائل ادبی و اخلاق خودش سخن نمی گفت .»
دوران بیماری ومرگ پروین :
پروین اعتصامی ناگهان در سوم فروردین 1320 بستری شد پزشک معالج او ،بیماری اش را حصبه تشخیص داده بود.اودر مداوی وی کوتاهی کرد ومتاسفانه زمان درمان او گذشت وشبی حال او بسیار بد شد ودر بسترمرگ افتاد .
پیکر پاک او را در آرامگاه خانوادگی اش درشهر قم و کنار مزار پدرش در جوار بانو حضرت معصومه (س) به خاک سپردند . پس از مرگش قطعه شعری از او یافتند چنانکه یادو خاطره اش دردل مردم نقش بسته است.
نقش سیمای زن در اشعارپروین:
حقوق زن در اندیشه وتفکرپروین اعتصامی در جایگاه ویژه ای قرار دارد تا جایی که عنوان پایانامه تحصیلی وی (زن و تاریخ ) بود او بارها در دیوان خویش به نقش و جایگاه زن در عصر حاضر پرداخته و با تکیه بر علوم مختلف از جمله علم روان شناسی و محیط اجتماعی نقش حساس وهوشیارانه ی زن را به عنوان سازنده یک اجتماع به او گوشزد می کند.
زن در اشعار پروین اعتصامی نقش اصلی خویش را می یابد . از دیدگاه وی زن یعنی مادر و کانون افق ها ی روشن خانواده ودر دیدگاهی وسیع تر اصلی ترین عضو سازنده اجتماع که با گوهرهای ارزشمند علم ودانش راه را برای فرهیختگی وپیشرفت روز افزون جامعه بسیار هموار می سازد. دورانی که پروین در آن می زیسته است از لحاظ سیاسی ، تاریخی ، فرهنگی وادبی بسیار حائز اهمیت است در سرتاسر دوره قاجار نامی ار زن و آزادی وی نیست در این اوقات به تعلیم وتربیت زنان نیز چندان توجه نمی شد دبستانهای دخترانه وجود نداشت ودختران در مکتب حاضر نمی شدند .
در بررسی و بازخوانی اشعار پروین می توان گفت پروین با رویکرد گذشته نگری وآینده پژوهی ابعاد گوناگون هویت زنان را در دو بعد کلی سنتی و مدرن تبیین می کندتا بین نگرش های مدرن که از زن انتظار تحصیل و حضور در جامعه را داردوارزشهای سنتی که خواهان مادری دلسوز وهمسری فداکار است نوعی پیوند وارتباط ایجاد می کند ونشان می دهد که هویت جدید زن ایرانی باارزشهای اسلامی وایرانی مغایرت ندارد ومی تواند با حفظ اصالت زن ایرانی ،به مولفه های زن مدرن دست یابد.
از نظر پروین در هویت سنتی زنان ادامه دهنده همان نقش مادران خویش هستند واز سنت پیروی می کنند.
مولفه های زن سنتی از دیدگاه پروین :
1-توجه به گوهرهای وجودی زنان (پاکی ،سادگی ،عفت )و عدم توجه به مسائل ظاهری
2-نقش مادری وتاثیر وی در تعلیم و تربیت فرزندان
3-زن به عنوان مایه انس شفقت ومهر
4-مناعت و بردباری
او در پایان شعر(فرشته انس ) چه زیبا و نغز می گوید:
برای گردن ودست زن نکو پروین سزاست گوهر دانش نه گوهر الوان
در آن سرای که زن نیست انس و شفقت نیست در آن وجود که دل مرد ، مرده است روان
توان و توش ره مرد چیست یاری زن حطام و ثروت زن چیست مهر فرزندان
پروین به عنوان شاعر که در جامعه مدرن آن روز گار زندگی می کرده است خواهان شکل گیری زن مدرن و تحولاتی در نقش و کارکرد در زمینه های فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی و اخلاقی است.
ودر آخر آقای قربانی مقایسه و تعاریفی از زنانی دیگر چون سیمین بهبهانی ،فروغ فرخزاد وصفارنژاد بیان کردند.
به نام خدا
در گردهمائی نقدوبررسی کتاب سه شنبه 1395/2/16 کتاب امام حسین و ایران ،به نویسندگی کورت فریشلر آلمانی ، با برگردان فارسی ذبیح الله منصوری ، که از دو هفته پیش ، از سوی اینجانب به شناسائی گذاشته شده بود . به چالش و بررسی کشیده شد.
این کتاب از آغاز حکومت جمهوری اسلامی ، بارها به چاپ رسیده وشاید به این جهت باشد که نویسنده تا اندازه ای از یکسونگری دوری جسته است و تلاش بر این بوده که بیشتراز تاریخ نگاران بهره گیرد تا راویان . گرچه جای تا جای کتاب ، نگاهی به آنها داشته است.
کتاب با فرستاده شدن دختر امام حسین به ایران ، برای گردآوری سپاه ، آغاز می شود. از این روی بنا بر باور نویسنده ، امام حسین تاروز عاشورا نیم نگاهی به شرق داشته است ، آرزوئی که هرگز رخ نداد.
باری ، امام حسین بنا بر دعوت های گفتاری و نوشتاری کوفیان ، آهنگ کوفه می کند. دخترش را به ایران و مسلم بن عقیل را برای بررسی بیشتر به کوفه فرستاد . کوفیان نخست گرد او آمدند ولی با آمدن عبیداله بن زیاد، او را رها کردند تا اینکه سرانجام به تنهائی کشته شد.
از آن سو امام حسین نیز خود را در برابر سپاهیان یزید به فرماندهی حربن ریاحی می بیند .وآنجاست که امام حسین نخستین جوانمردی وآزاد منشی خود را با آب دادن به سپاه حر به نمایش می گذارد .
در همان منزلگاه است که بسیاری از هواداران امام حسین که می پنداشتند ، در جنگ پیروز می شوند اردوگاه را ترک کردند . سپاه حر، اردوگاه امام را همراهی می کند و از رفتن او به شرق جلوگیری می کند.
سرانجام دو سپاه (250تا 350 تن حسینی ) و دست کم 3000 نفری یزیدی به فرماندهی عمربن سعد رو در روی هم قرار می گیرند.
شامگاه نهم محرم ، امام حسین و عمربن سعد ، که در کنار فرات ملاقاتی بی سرانجام دارند.و همان نسب است که حرو حبیب بن مظاهر و 30تن از کوفیان (یک تن با نام پارسی ) به اردوگاه امام حسین می پیوندندازبامداد روز دهم جنگ با نبردهای تن به تن آغاز میشودکه همگان از پایان آن آگاهی دارند.
آنچه ازاین کتاب برداشت می شود ، کوتاه شده ، درزیرآورده شده است .
1 ـ نگاه امام حسین به یاری ایرانیان
2 ـ منش وخوی جوانمردانه امام حسین وهمراهانش به ویژه حضرت عباس
3 ـ مردود دانستن گشته شدن دوفرزند مسلم ابن عقیل
4 ـ پیمان شکنی کوفیان
5 ـ دسترسی داشتن اردوگاه امام حسین به آب
6 ـ گزینش شهادت ازسوی امام حسین به جای بیعت با یزید
7 ـ سخن گفتن آزادانه زینب درکوفه ودردرباریزید.
باسپاس ، شادمانی
به نام خداوند جان و خرد
روز سه شنبه ساعت 5 بعداز ظهر به تاریخ 95/3/11 با نام ایزد بزرگ آغاز شد کتاب آموزش و پرورش خودکامگان نویسنده محمود حکیمی توسط جناب آقای محمدرضائی همکار بازنشسته در رشته ریاضی ، نقدوبررسی شد.
بررسی آموزش وپرورش چند کشور آسیائی و اروپائی و دو دوره قاجاریه و پهلوی (رضاشاه ) ژاپن ، ایتالیا ، آلمان و روسیه
روز سه شنبه 25/3/95 کتاب آزادی و حیثیت انسانی از جمالزاده توسط آقای ذاکر نقدوبررسی خواهد شد.
کارگروه نقدوبرسی کتاب
کانون بازنشستگان آموزش و پرورش اصفهان
به نام یزدان یکتا
روز سه شنبه به تاریخ 95/3/25 جلسه نقدو بررسی کتاب با نام خداوند قلم آغاز شد
جناب آقای ذاکر کتاب آزادی وحیثیت انسانی به قلم جمالزاده را مورد نقد و بررسی قرار دادند ، بنا به تائید حاضرین در جلسه بسیار ساده و روان در مورد کتاب بحث و گفتگو بعمل آوردند و خلاصه کتاب را نیز ضمیمه گزارش نمودند
این جلسه در ساعت 17:15 شروع ودر ساعت 6:45 پایان یافت
سه شنبه 7 تیرماه جناب آقای بنادکیان نقد و بررسی را بعهده گرفتند نام کتاب بعدا به اطلاع میرسد.
آزادی و حیثیت انسانی
انسان تا آزاد نباشد و حیثیت و احترام همنوعان خود را مراعات ننماید نمی تواند و نباید و حق ندارد خود را انسان بداند و انسان بخواند
انسان آزاد یعنی انسانی که اختیارش بدست خودش باشد ، ارباب و آقا بالاسر نداشته باشد قهرو جبر و زور و عنف در میان نباشد، حرف معقول را بتواند بزند ، فکر و عقیده عالم پسندانه را بتواند بیان نماید، بنویسد و به چاپ برساند و منتشر سازد و هر کار و عملی که مخل آسایش دیگران نباشد و به کسی زیان نرساند ، انجام دهد . هر مذهب و طریقه ای که پسندید بتواند بپذیردبه شرطی که قانون صحیح و عاقلانه ای که خود د ر وضع آن مستقیما یا بطورغیر مستقیم شریک بوده آنرا منع ننماید.
برای آزادی تعریف و تفسیرهای زیادی وجود دارد که از مجموع آنها می توان کتابها ساخت .
ولی شاید برای ما ایرانیان بهترین و ساده ترین تعریف آزادی این بیت کوتاه و پر مغز باشد که زبانزد عام و خاص است وکمتر کسی است که آن را نشنیده باشد.
بهشت آنجاست کارزاری نباشد کسی را با کس کاری نباشد
اما از آنجا که همزیستی با دیگران در محیطی که به حکم مقتضیات زمانی و مکانی و هم بنا به ضروریاتی که نتیجه ساختمان جسم و روح و طبیعت انسانی است و همچنین در نتیجه احتیاجاتی که افراد انسانی را به هم پیوند میدهد یک سری محدودیت های بوجود میاید ولی بنی نوع انسان همیشه در صدد بوده تا آنجائی که ممکن است لااقل حداکثر آزادی را برای خود تامین سازد و رفته رفته برای رسیدن به این مقصود راههائی بدست آورده است که آنرا به نام دموکراسی می خوانیم هر چند دموکراسی هم معایب و نواقصی دارد که محتاج اصلاح است اما هر چه باشد روی هم رفته بهترین و معقول ترین و پسندیده ترین راههاست و هر کس در حد قدرت خود باید سعی نمایدکه همنوعان خود را در این راه بیندازد و به جلو براند
از اینرو بهترین حکومت ها حکومتی است که فرمول آسایش مردم را پیدا نماید و به موقع اجرا در آورد آسایش و رفاه مردم شامل خوراک ، پوشاک ، منزل ، سلامتی شغل ، روابط جنسی ، تولید فرزند و تفریح می باشد . زمانی که این امکانات برای مردم فراهم شد رفته رفته راه اصلاح و تکامل و بهبو د ترقی تدریجی پیدا می شود و مردم نه تنها برای رفع حوائج خود گامی جلوتر برمیدارندروز به روز بیشتر به اهمیت لذات معنوی و روحی از شعروموسیقی و هنرهای زیبای زیبای دیگر پی برده و با عشق و علاقه محبت و نوعدوستی و شفقت و عدالت پروری به حکمت و عرفان روی می آوردند
زمانی که افراد جامعه از نظر امکانات رفاهی تامین شدندو دیگر دغدغه امرار معاش نداشتند به هنروحکمت و عرفان روی میاورند و همین حکمت و معرفت است که انسان را از نعمت بسیار بزرگ آزادی درونی برخوردار می سازد .
اما آزادی درونی که اهمیتش اگر از آزادی ظاهری بیشترنباشد بی شک کمتر نیست چیست ؟
آزادی درونی یعنی آزادبودن روح و ضمیر انسان
قیود سنگین و زهرآگین صفات زشت و پلید و قبیح مانند حرص ، طمع وآز، بخل ، کینه و حسادت وذمایم نکوهیده دیگر و همینطور از اوهام وخرافات و ظنون بی اساس و زیان آور که صفات اهریمنی هستند.
عرفا و حکما ی ما ایرانیان ما را به هزار زبان به همین آزادی درونی که در آن وارستگی وآزادمردی ومردانگی و فرزانگی خوانده اند و حتی بالاتر از آن تنها وسیله رسیدن به مقام انسانیت کامل دانسته اند
با توجه به اینکه در زمان این عرفا تقریبا همه جا حکومت استبدادی بوده و هنوز انقلاب های سیاسی بزرگ مانند انقلاب فرانسه کلمات آزادی و مساوات و برادری را به گوش مردم نرسانده بودجز همین آزادی درونی آزادی دیگری کمتر مورد توجه عرفا بوده و معتقدبودند همین آزادی درونی می تواند شادی حقیقی و توانگری روحی برای انسان فراهم آورد.
در جوامع کنونی فرنگی ها به آزادی سیاسی به آزادی سیاسی و مدنی اهمیت بسیار میدهند البته حق هم دارند ما نیز باید برای بدست آوردن آزادی سیاسی و مدنی کو شش کنیم واین آزادی ها را عزیز ومحترم بدانیم اما از آنجا که تحصیل این آزادی ها بطور کامل از اختیارو قدرت ماخارج و یا تا حدودی سخت ومشکل است بر عکس آزادی درونی در دست و اختیار خودمان است و راهش همان است که بزرگان دانش و معرفت خودی وبیگانه به ما نشان داده اند.
نتیجه اینکه ما ضمن تلاش و کوشش خستگی ناپذیر برای کسب آزادی های بیرونی و بدون اینکه سرسوزنی از تحصیل آزادی های سیاسی مسامحه و سستی روا داریم کوشش نمائیم قبل از هر چیز به آزادی درونی دست یابیم چون مسلم است تا به آزادی درونی نرسیم یعنی مادامیکه راست و پاک و استوار ووارسته وآزادمنش وآزاد مردنباشیم هرگز به آزادی های دیگرنخواهیم رسید.
یکی از خصلت های نکوهیده ما ایرانیان این است که از گفتن کلمه (نه) عاجزیم . گفتن کلمه نه به معنای این است که انسان نباید مدام سر تسلیم فرود آورد و زیر هر بار نرود باید با شهامت باشد ودر موقع لزوم از گفتن نه نترسد ولو اینکه نه مستلزم خطروزیان باشد به قول حافظ :
چرخ بر هم زنم ار جز به مرادم گردد من نه آنم که زبونی کشم از چرخ و فلک
به نام خداوند ن والقلم
جلسه نقدوبررسی کتاب در روز سه شنبه 95/4/8 در ساعت 17:30 برگزار شد.ابتدای برنامه خانم سامانی به حاضرین در جلسه خوش آمدگفته .سپس سرکار خانم شاهوردی مسئول کتابخانه کانون گفتارشان را باشرح زندگینامه و معرفی آثار جلال آل احمدآغاز کردند در ضمن پیشنهاد کردند که در بعضی از جلسات از شاهنامه فردوسی نیز یادی شود جناب آقای بنادکیان کتاب «زن زیادی » از جلال آل احمد را مورد نقدوبررسی قرار دادند .
ایشان ابتدا در مورد این شخصیت فرهنگی و ادبی کشورمان سخن گفتند که مورد توجه قرار گرفت
آل احمد با قلم قوی خود مشکلات و مسائل زمان خود را به صورت بسیار ظریف و زیرکانه در قالب داستان نگاشته از قبیل مسائل بهداشتی ، امنیت اجتماعی ، بانوان ، آموزش و پرورش
ملتی که کتاب نمی خواند باید تمام تاریخ را تجربه کند........!
برای فرزندانمان قصه هائی را بگوئیم که بیدار شوند
نه قصه هایی که به خواب روند......!
بیداری وجدان و خرد دلنشین تر از خواب و داشتن یک فکر پاک از تمام عبادتگاهها ی دنیا مقدس تر
نقدو برسی کتاب
جلسه نقدوبررسی در ساعت 5 بعدازظهر 95/4/23 در سالن کانون بازنشستگان تشکیل شد . کتاب مورد نظرشازده حمام از دکتر محمدحسین پاپلی یزدی توسط سرکار خانم قیطاسی بررسی شد همکاران نظرات خود را نسبت به متن کتاب دادند بنا به پیشنهاد آقای امامیه وزارت آموزش و پرورش موظف شود که واحد درسی در مورد جنسیت و روابط صحیح بین دو جنس و ریشه کن کردن برخوردهای متعصبانه نسبت به زنان جامعه اقدامات لازم را بعمل آورد.
به نام خدوند ن والقلم
روز سه شنبه 95/5/5 در ساعت 5:30 بعدازظهر جلسه نقد و بررسی کتاب آغاز شد دراین جلسه کتاب مشروطه ایرانی توسط جناب آقای کفعمی مورد بررسی قرار گرفت که مورد توجه واقع شد و حاضرین از نحوه کار ایشان تقدیرو تشکر کردند بنا به پیشنهادآقای شعبانی قرار شد یک جلسه دیگرجهت بررسی بیشتر تشکیل شود و آقای کفعمی چند موضوع مورد نظرشان را اعلام نمایند و فقط پیرامون همان موضوع بحث و گفتگو شود جلسه در ساعت 7 بعداز ظهر به اتمام رسید.
ملتی که کتاب نمی خواند باید تاریخ را تجربه کند
گزارش و خلاصه نقدوبررسی کتاب مشروطه ایرانی از ماشالله آجودانی
لفظ مشروطه یعنی حکومتی که مقید به قانون باشد و تفکیک قوا در آن رعایت گرددو مشروطه ایرانی یعنی حکومتی که قانون آن براساس فرهنگ جامعه ایران باشد
برای مخالفت با مشروطه طرفداران استبداد می گفتند که مشروطه با شرع سازگاری ندارد و روحانیون مخالف مشروطه آزادی را لامذهبی و خروج از قید شریعت معنا می کردند
در صورتی که یکی از آرمانها و مبانی و اصول مشروطیت:
«تساوی و برابری همه افراد ملت (با هر عقیده و مرام و مذهب ودین )در برابر قانون است»
روحانیون مشروطه خواه و روشنفکران مشروطیت را عین اسلام می دانستند
و روحانیون مخالف مشروطه و حکومت استبداد مشروطیت را مخالف اسلام می دانستند
اصلی ترین خواست انقلاب مشروطه :
با توجه به اینکه در دوره مشروطه بی سوادهای اروپا 10 به هزار و باسوادهای ایران 10 به هزار بودند علت شکست مشروطیت در 4 مورد خلاصه می شود
«مردم ایران می داتستند که چه نمی خواهند اما نمی دانستند که چه می خواهند»
صورتجلسه نقدوبررسی کتاب تاریخ 19/5/95
نام کتاب :تاریخ ایران بعد از اسلام
نویسنده : عبدالحسین زرکوب
شرح و توضیح متن کتاب توسط :آقای شادمانی
جلسه با حضور جمعی از فرهنگیان بازنشسته که خود از ادیبان و شاعران و صاحبنظران می باشند تشکیل شد
این کتاب در سال 1343 به چاپ رسید.
تاریخ نه آیینه عبرت است و نه کارنامه جهل وجنایت . سرگذشت انسانهائی است که زندگی کرده اند و حتی در راه آن مرده اند. کسی که تاریخ را چنانکه هست می نگرد به کمک آن می تواند فاصله زمان را در هم بنوردد . و زندگی کنونی خویش را در زندگی انسانهای گذشته ودر دنباله آن مشاهده کند. این فایده وقتی حاصل می شود که تاریخ تنها سرگذشت فرمانروایان و نام آوران نباشد بلکه سرگذشت همه مردم باشد . پس تاریخ مجموعه زندگی یک دوره و قوم است.
در باره تاریخ ایران پس از اسلام :در حقیقت دوره ای است آکنده از حوداث شگرف و انقلاب ها و تحولها ، در این دوره نهضت ها بسیار پدید آمدومذهب ها و بنیادها ی تازه پای می گیرد و مهمتراز همه آیین زرتشت جای خود را به اسلام داد.
ایران و ایرانیان دعوت به اسلام شوند، روزگار ساسانیان و فرو ریزی آنان ، خطاهای شاهان و کشتاربزرگان وایجاد نارضایتی و هرج ومرج حاکم بر ایران و شباهت دین قدیم ایران و اسلام دلایلی بودند که ایرانیان اسلام را بپذیرند.
چه قیامهایی ، و چه سرکوبهائی در این دوران انجام شدرا در این کتاب بخوانید.
آرزوهای بزرگ ، کتابی است که در نقد اجتماعی در سال 1861 میلادی بوسیله چارلز دیکنز نویسنده شهیر انگلستان پدید آمد.
دیکنز در این اثر با قلمی شیوا به چگونگی فروریختن حصارهای اشرافیت سنتی جامعه انگلیس پرداخته ودر عین حال چنان اشرافیتی را محکوم به زوال معرفی می کند . دیکنز در آرزوهای بزرگ به زندگی اجتماعی مردمی اشاره دارد که از فقر، بی عدالتی، بی سوادی و بی فرهنگی سخت در رنج به سر می برند . در این اثر همه جا محیط سرشار از سیاهی ، تباهی و فساد است و اینهمه همراه با زندان، تبعید و زنجیر است که به همراه زندانیانی در بند و یا اسیرانی زنجبر بر دست و پا، مدام در حال فرار و گریز از محبس سیاه چال های حکومتی هستند.
در این نوشته ، مطالب فراوان دیگری با موضوعات متنوع به چشم می خورد : آزادی ، عشق ، نفرت و خودخواهی ، دوریی ، نفع پرستی و ...و مسائل مورد بحث است که به سبک واقع گرائی (سبک رآلیسم ) و با قلمی رمانتیک و شاعرانه نگارش یافته است .اندیشه ی حاکم بر کل داستان از حرکتی رو به تعالی سخن می گوید و از آینده ئی روشن حکایت دارد . امید به آینده در عین یاس مطلقی که بر جامعه عصر نویسنده حاکم است ، حضور جدی می یابد .
در یک جمله می توان گفت ، کتاب آرزوهای بزرگ ، در صحنه ادبیات جهانی ، آرزوی بزرگی بود که به حقیقت پیوست
خواجه شمس الدین محمدحافظ شیرازی بزرگترین غزلسرای عرفانی ایران یکی از نوابغ بزرگوار عالم انسانیست
حافظ در نیمه اول سده هشتم هجری (7-726) هجری مطابق با( 26-1325 ) میلادی در شیراز پا به عرصه وجود نهاد ، اورا شاه شعرسرائی و یوسف العارفین و المتکلمین نامیده اند.
شعر حافظ همه بیت الغزل معرفتست آفرین بر نفس دلکش و لطف سخنش
محمد گلندام ، دوست و همدرس حافظ در مقدمه ای که بر دبوان خواجه شیراز باقی مانده از وسعت دایره دانش و کمال لسان الغیب سخن بمیان آورده : کلمات فصیحش چون انفاس مسیح دل مرده را حیات بخشیده و ترشحات اقلام خضر خاصیتش بر سریر سخن ید بیضا نموده ، گویی هوای ربیع کسب لطافت از نسیم اخلاق او کرده و عذار گل و نسرین زیب و طراوت از شعر آبدار او گرفته .........................
حسد چه میبری ای سست نظم بر حافظ قبول خاطر و لطف سخن خدا دادست
بیگمان در نگاشتن این مقدمه محمد گلندام با همه توانائی که نشان داده باید گفت تنها قطره ای از بحر کمال این ترجمان اسرار الهی را در قالب الفاظ شیوا و عبارتهای رسای خود ریخته است.
حافظ سالیان دراز در پیشگاه ادب فارسی و عربی و سرآمدان تفسیر قرآن و حکمت و کلام اسلامی به ارادت حضور یافته و با آن قریحه خداداد سرمایه ای گرانقدر از فضلیت اندوخته و قرآن کریم را با چهارده روایت از بر کرده و تخلص شاعرانه خود رابهمین مناسبت «حافظ» برگزیده و از کلام خدا نکته ها آموخته و گفته است :
عشقت رسد بفریاد ار خود بسان حافظ قرآن زبر بخوانی در چارده روایت
حافظ در راه حقیقت جوئی به راز جهان وجود پی بردو دانست که هر چه در عالم باشد به حکمت آفرینده هستی در نکوترین و شایسته ترین صورتست :
نیست در دایره یک نقطه خلاف از کم وبیش که من این مسئله بی چون و چرا می بینم
غزل حافظ مظهر لطیف ترین اندیشه های عرفانیست که در کالبد کلمات با مراعات اسرار فصاحت و بلاغت جلوه خاص یافته ودر غزلسرائی عرفانی از همه معاصران وپیشینیان گوی سبقت ربوده و سبک عراقی را به اوج کمال رسانده است.
خواجه شیراز از لحاظ مشرب عرفانی بطریقه ملامتیان تعلق خاطر دارد . که در اخلاص و دوری از ریا و تظاهر و نفاق سخت کوشش میکنند و از نام ونشان و عناوین و شهرت گریزانند و سعیشان بر رام کردن مرکب نفس است غزل حافظ صدای سخن عشق است و هر چه زمان بر آن بگذرد از لطف و حلاوت آن نمیکاهد و کلام خواجه زبان دلهاست لاجرم بر دل می نشیند و هر صاحب ذوقی را بوجد می آورد . اینست که از دیر زمان فال گرفتن با دیوان حافظ در میان فارسی زبانان رسمی شده است.
دولتشاه سمرقندی از حافظ با عنوان نادره زمان و اعجوبه جهان نام می برد و او را لسان الغیب میخواند همچنین جامی در نفحات الانس او را لسان الغیب و ترجمان الاسرار نامیده است .
حافظ لطف بیان و ایجاز و ایهام را از قرآن و تفاسیر آن آموخته و باریک اندیشی و دقت نظر را از آثار حکما و متکلمان از جمله رودکی و انوری تضمین کرده و از سنائی و نظامی نیز برخی مضامین را گرفته و از سعدی و مولوی نیز نکته ها آموخته است ، حتی از خواجو و سلمان و عماد فقیه که با او معاصر بوده اند بعضی چیزها اخذ کرده ، اما آنچه مزیت شعر اوست نه این تقلیدها و تضمین هاست بلکه ابداعات و ابتکارات اوست و حتی یک مضمون نیست که حافظ از دیگر شاعر گرفته و یک پرده هنری تر عرضه نکرده باشد و اودر سخنوری صنعتگر است و انقلابی در غزل ایجاد کرده و به آن استقلال داده و خوش لهجگی حافظ و موزنیت مضاعف شعرش حدیث مشهور است و شعر حافظ تاویل پذیر است و دارای طنز و طربناکی است و روح امیدواری و عشق وآرزو مندیست که در دیوان او موج میزند از جمله :
مژده ایدل که مسیحا نفسی می آید یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد .................................................................................
خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی
حافظ در سنه (2-791) هجری رخت وجود از دهلیز تنگ اجل بیرون برد و بعدا بدستور کریم خان زند
سنگ مرمری فاخر بر گور خواجه نهادند و غزل معروف او با این مطلع را بر آن نگاشتند .
مژده وصل تو کو کز سرجان برخیزم طایر قدسم و از دام جهان برخیزم
نام بلند آوازه جهانگیر حافظ در جهان پاینده می ماند و بر روح قدسی او درود میفرستند ، چه خوش فرموده است :
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد بعشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما
زیبا صالحی
گزیده ای از بررسی اندیشه های حافظ
خواجه شمس الدین محمد حافظ ، زاده قرن هشتم هجری در کوهپایه اصفهان ، و مرگ در شیراز... محمد گلندام ، یار همیشگی حافظ ، که آثار او را گردآوری و منتشر کرده ، همه جا او را بنام شهید یاد می کند ، زیرا فرمان قتل او به جهت سروده هایش ، و به اتهام ارتداد از سوی حاکم و فقیه شهر صادر شده بوده است .
حافظ بنا به آموزشهای رایج زمان خود و همچنین دین موروثی ، از 10 سالگی فراگیری قرآن را آغاز ، که سرانجام حافظ قرآن می شود.
دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم
دگرگونی و رویکردش به دین میترائی ( دین کهن ایرانیان )را خود چنین می گوید
چل سال رفت وبیش که من لاف می زنم کز جان پیر مغان کمترین نیم
و اندیشه های او در میان سالی از چامه زیر به خوبی آشکار است
بر دلم گر د ستم هاست خدایا مپسند که مکدر شود آئینه ی مهر آئینم
آیت الله شبیر زنجانی و علامه قزوینی بر این باورند که چامه هایی که نشاندهنده حافظ و گرایشش به مذ هب است ، در نسخه های اصلی وجود ندارد و پس از آن افزوده شده است ( پس از مرگ حافظ ) هاشم رضی (دین پژوه مشهور ) به آشکار ا دین حافظ را میترائیسم می پندارد .
واژه رند ، جایگزین واژ ه های عارف ، صوفی ، درویش ، قلندر سلندر عیار و ده ها فرقه ها ی دیگر می شود.زیرا همه این دکانها ، خواسته یا ناخواسته یه سیر قهقرائی می انجامند.
رند نه شریعت است و نه طریقیت ، از آن بوی آزادگی به مشام می رسد.
حافظ نخست ، بریدن خودرا از اندیشه های پیشین خود ، چنین می گوید
جهان و کار جهان جمله همه هیچ بر هیچ است هزار بار من این نکته کرده ام تحقیق
و پس از آن در پناه وازه رند به چامه سرائی ادامه می دهد.
رند نه پیشوا دارد و نه قطب . نه مقتدا دارد و نه مقتدی ، نه مومن و سالک ،نه مراد و مرید
ای دل طریق رندی از محتسب بیاموز مست است و در حق او ، کس این گمان ندارد
و یا :
به من ده که در کیش رندان مست چه آتش پرست و چه دنیا پرست
حافظ که جنگ 72 ملت را بر سر افسانه می داند، وواعظ وشیخ و .................را ریاورز و سالوس ، انسان بودن و انسانیت را در رند بودن جستجو می کند .
در پایان به این نکته هم گوشزد شود ، که بنا به باور بسیاری از پژو هشگران ، در بسیاری از سرود ه های حافظ ، واژه عشق را جایگزین واژه مهر کرده اند.
در خانقه نگنجد ، اسرار عشق (مهر ) ورزی جام می مغانه ، هم با مغان توان زد
و دیگر اینکه واژه خرابات ( خورآبات ، یا خورآباد ، پرستشگاه خورشید در دین میترائیسم ) به اشتباه خرابات خواند ه می شود.
در خرابات مغان گر گذر افتد بازم حاصل خرقه و سجاده ، روان در بازم
و
شتشوئی کن و آنگه به خرابات خرام تا نگردد ز تو این دیر خراب آلوده
با سپاس شادمانی
1395/8/11
در تاریخ 95/8/25 جلسه نقدو بررسی کتاب در کانون باز نشستگان اصفهان توسط آقای عباسعلی ذاکر کتاب داستانی «بیچاره اسفندیار » نوشته سعیدی سیرجانی ارائه گردید.
این داستان برگرفته از شاهنامه فردوسی توسط نویسنده با تحلیل های خاص و بطور خلاصه بیان گردید.
گشتاسب فرزند لهراسب به قدرت نمائی اورنگ شاهنشاهی ایران را از پدر می گیرد و برای حفظ قدرت وتاج و تخت خود و با وجود نیاز به نیروی جوان فرزندش اسفندیار وی را با وعده واگذاری تاج و تخت به ماموریت های خطرناک می فرستد و به امید آنکه این مدعی جوان کشته شود ولی هر بار اسفندیار با پیروزی بازمی گردد و تقاضای وفای به عهد از شاه می نمایداما گشتاسب به بهانه ای جدید اورا به جنگ دیگری می فرستد در آخرین ماموریت گشتاسب ازاسفندیار می خواهد که به جنگ رستم پهلوان ناجی و مظهر ملت ایران رفته ووی را دست بسته به خدمت درآورد . اسفندیار بر خلاف میل باطنی خودباز هم فریب گشتاسب را می خورد و به امید دستگیری رستم با سپاهی به سیستان می رود ودر رویاروئی دوپهلوان ، رستم تلاش زیادی می کند که اسفندیار را از جنگ منصرف نماید ولی اسفندیار نمی پذیرد و بالاخره در جنگ با رستم با وجود روئین تن بودن اسفندیار رستم با راهنمائی سیمرغ برا سفندیار پیروز می شود و اسفندیار کشته می شود.
در تمام این داستان استبداد مطلق گشتاسب شاه وسادگی و خامی اسفندیار به خوبی نمایان است در پایان جلسه این کتاب توسط افراد حاضر در جلسه مورد نقد وبررسی قرار گرفت .
خلاصه جلسه نقدوبررسی کتا ب «فاجعه جهل مقدس» مولف دکتر سید مصطفی محقق داماد که در تاریخ 7 دیماه 95 در کانون بازنشستگان انجام شد
آقای دکتر محقق داماد در این کتاب به مسئله حساسی اشاره دارد وآن بلای جهل وبی خردی است که مخصوصا اگر جنبه قدسی به آن بگیرد در هر شکل ولباسی بسیار خانمانسوز است
وی معتقد است که قبل از پذیرش دین باید اخلاق بر آدمی حاکم باشد و اگر دین درست درک شود انسان را به اعلی علیین می رساند واگر بدفهمیده شود انسان را به سقوط می کشاند.
خطر دین دار کج اندیش از بی دین مطلق بسیار بیشتر است و انتخاب دین باید آگاهانه باشد نه با اجبار غرورو تعصب اجازه نمی دهد که جهل مرکب برطرف شودو مغرور و متعصب حاضر به شنیدن سخن دیگران نخواهد بود
جهل مقدس همان اطاعت بی چون و چرا از طاغوت است
عبادت بدون تفکرهمراه با غفلت محصولی جز ریا و تظاهر و دروغ نخواهد داشت و اگر در جامعه ای جهل ریشه کن شود هرگز فقر جای نخواهد داشت
به تجربه ثابت شده که جذب شخصیتها ارادت علایق و فرهیختگی ها چه آفاتی برای آدمیان داشته و دارد و یکی از آفات اجتماعی جهل مقدس است جهلی که قهرمانانش دست به مهمترین جنایات می زنند به خیال آنکه کاری که می کنند مورد خواست خداست و برای خدا تلاش می کنند
بزرگترین دشمن دانائی نادانی نیست بلکه توهم دانائی است
تا وقتی جهل حاکم بر اندیشه آدمیان است بت ها تغیییر می کنند اما بت پرستی همچنان ادامه دارد
نقدوبررسی کتاب مسترجیکاک ( 95/11/27 )
درکشاکش استخراج نفت ، جاسوسی انگلیسی که درتردستی نیزمهارت بالایی داشته وهمچنین بهره هوشی با ضریب بالا ، به نام مسترجیکاک برای ماموریتهای گوناگون به ویژه برای نفت به ایران می آید.
او هفت سال به گونه کرولال ، درایالتهای بختیاری ، به چوپانی سپری می کند تا زبان پارسی وهمچنین گویش بختیاری را بگونه ای یادمی گیردکه کسی را یارای تمیزدادن نیست .
او به حوزه وارد می شود و درس دینی فرا می گیرد وکم کم شال سبزی هم به کمر می بندد وبه سید جیکاک مشهور می شود. او به منبرمی رفته وبرای مریدانش معجزه هم می کرده هنگام گریز کربلا چنان ازخود بیخود می شده که عمامه اش را پرتاب میکرده ودرست درمنقل آتشی که نزدیک منبرش بود می افتاده ولی نمی سوخته است .
بـا اشـاره عصـایـش ، کفشها پیش پایش جفت می شده و شبها ازعصایش نورمی تابیده وراه جلوی پایش را روشن می کرده ، هنگامی که چند تن روحانی که دکانشان تخته شده بود به او اعتراض می کنند ، می گوید بسیارخوب ، کبریتی زیرریش همه روش می کنیم ، ریش هرکه سوخت قلابی است وهرکه سوخت برحق است . بدیهی است ریش همه روحانیان درآنجامی سوزد ولی ریش مسترجیکاک نمی سوزد.
دوروزی همه را به مسجد فرا می خواند ومی گوید دیشت حضرت علی را درخواب دیدم اودستش را روی شانه من گذاشت و گفت که به شما بگویم ، که این ماده سیاه رنگ که اززمین بیرون می آید نجس است .
توکه مهرعلی من دلته نفت ملی سی جنته
وازآن هنگام همه مردم ، این شعر را زمزمه می کردند.
وحالا ترفندهای او :
1 ـ درعصای او باطری مغناطیسی کارگذاشته شده بوده است .
2 ـ عمامه اش از پارچه نسوزبوده است .
3ـ ریس او ازالیاف نسوزبوده است .
4 ـ یک پنجه دست را روی کاغذ کشیده وآنرا چیده وروی شانه اش می چسباند . به مدت یک هفته ، شانه اش را زیرآفتاب می گیرد وسپس کاغذ را برمیدارد.
شادمانی ، 95/11/27
نقدوبررسی کتاب سرداران بزرگ تاریخ ایران ( 95/12/10)
سرداران موضوع سخنرانی مورخه 95/12/10برگرفته ازکتاب سرداران بزرگ تاریخ ایران آریوبرزن که درزمان داریوش سوم آخرین پادشاه هخامنشی ومقارن با حمله اسکندر مقدونی به ایران که با چهل سواره وپنجهزارپیاده درتنگه تکاب ازکوههای منطقه کهکیلویه وبویراحمد درمقابل لشگر سی و پنجهزارنفره اسکندر مانع پیشروی اوشد اما علیرغم شکستن محاصره دشمن وحرکت بسوی پارسه پایتخت داریوش سوم ومقاومت دلیرانه خود ویارانش ازپای درآمد . درزمان اردپادشاه اشکانی ایران ازجانب کراسوس سرداربزرگ رومیها مورد حمله قرارگرفت وسورن سرداردلیروشجاع باجنگ وگریزوباصطلاح امروزی جنگ پارتیزانی درمنطقه کاره یاحران دربین النهرین نه تنها مانع ورود لشگرعظیم کراسوس بخاک ایران شد بلکه شکست سختی به رومیها وارد کرد وکراسوس وپسرش دراین جنگ کشته شدند . دراین جنگ بسیاری ازلشگریان کراسوس کشته وده هزارنفراز آنها اسیروبقیه آواره بیابانها شدند وهلاک گردیدند واین پیروزی بزرگ عاقبت خوشی برای سورن نداشت زیرا ارد بدلیل ترس ازمدعی شدن سورن برای تاج وتخت اورا مسهوم کرد وکشت سورن ازخاندان بزرگ ازهفت خاندان اشکانیان بود ودرزمان خسروانوشیروان وپسرش هرمزسرداردیگری درعرصه نظامی مطرح شد بنام بهرام چوبین یا بهرام مهران که اونیزازخاندان بزرگ مهران بود وبدلیل قد بلند وعضلانی بودن اندام به بهرام چوبین معروف است اوبدستورهرمزنه تنها مانع تصرف ایران توسط خان شا به فرمانروای شمال چین گردید بلکه با شکست لشگر سیصدهزارنفری خان شا به که متشکل ازمغولی وازبک وترکمن وچینی وهون ها بودند باعت نجات ایران شد که این سردارتمامی ایران هم قربانی حسادت وتنگ نظری هرمزوخسروپرویزشد وبا دسیسه وتوطئه خسروپرویز مسهوم وکشته شد ویعقوب لیث صفاری بنیان گذارسلسله صفاریان درزمان خلیفه المعتمد عباسی به کمک برادران خود وعیاران سیستان درمدتی کوتاه قدرتی بهم زدوباحمله وفتح شهرها واستانهائیکه تحت حاکمیت حکام عرب ویاحتی ایرانیان دست نشنانده اعراب قسمتهای اعظم ایران را ازحاکمیت عباسیان آزاد ساخت وسپس به بغداد تاخت که بعلت نیرنگ بازی وخیانت وجنگ ناجوانمردانه سپاه خلیفه مجبوربه عقب نشینی گردید ودرصدد حمله مجددبودکه به بیماری قولنج درجندی شاپوردرگذشت اما جانشینان او تاظهورسامانیان همچنان با اقتدارحکومت کردند میراث یعقوب آزاد کردن تقریباً تمام ایران ازدست اعراب بود وازآن مهمترنیزاحیای زبان فارسی واحیای دولت مرکزی ومستقل ایران وضربه زدن به قدرت وحیثیت عباسیان بود. آرامگاه او دردوازده کیلومتری جنوب شرقی دزفول درروستای اسلام آباد قراردارد وپس ازهفتصدسال بعد سرداری درصحنه نظامی ایران ظهورمی کند که مانند یعقوب علیه متجاوزین دست بکارمیشود که نامش الله وردی خان است واوست که درسایه حمایت های شاه عباس بزرگ پرچم مبارزه راعلیه پرتغالی های متجاوز را بلند میکند وبا جنگهای سختی که با ارتش پرتغال بویژه نیروی دریائی بسیارقوی این کشور میکند دشمن جسوروقدرتمند وسودجو را ازبحرین وبرخی ازمناطق خشکی بیرون میراند الله وردی خان با کمک وحمایت شاه عباس درایجاد یک ارتش نوین ونیرومند خدمات ارزنده ای به حفظ ثغوروسرحدات زمینی وآبی ایران نمود وی اصالتاً ازگرجیانی بودکه ازکودکی مسلمان شده بود وامام قلی خان پسرش دنباله راه پدررا گرفت وبعنوان یک فرمانده نظامی درایالات فارس وبوشهر وبحرین وایالات جنوبی وساحلی کشور پرتغالی ها را ازبندرگمبرون ( بندرعباس کنونی ) وقشم وجزیره وتنگه هرمزبیرون راند.
گزارش نقد وبررسی کتاب تقدیرما تدبیرما درتاریخ 96/1/29
آقای مصطفی ملکیان اندیشمند ، نویسنده ، مترجم وویراستارمتون اخلاقی ودینی است .
وی درکتاب « تقدیرما تدبیرما » خاطرنشان کرده که ریشه مشکلات جامعه را عمدتاً باید درفرهنگ واخلاق جستجو کرد وهمه بدفهمی ها منشاء رفتارهای نادرست اجتماعی است . به گفته ملکیان روشنفکران باید به کم کردن تلخی ها واقراربه حقیقت سرگرم باشند وگفته ای معروف دارد که من نه دل نگران سنّتم ، نه دل نگران تجدّد ، نه دل نگران تمدّن ، نه دل نگران فرهنگ ونه دل نگـران هیچ امر انتزاعی ازاین قبیل ، من دل نگران انسان های گوشت وخون داری هستم که می آیند ، رنج می برند ومی روند.
انسان عاقل ومتجدد اراده گراست وبه تدبیرامورمی پردازد وانسان سنتی تقدیرگر ومعتقد است که سرنوشت ما ازقبل تعیین شده است انسان سنتی : « تدبیرما تقدیرماست » وانسان مدرن « تقدیرما تدبیرماست »
وضع موجود که حاصل جهل ، سوء نیت ، وخطا است .
فرهنگ یک جامعه مجموعه احوال درونی شهروندان آن جامعه است که به 3 دسته تقسیم می شود:
1ـ باورها 2 ـ احساسات وعواطف 3 ـ اراده ها وعزمها وخواسته های ما
وی معتقد است که هرجا باب استدلال بسته شود باب خشونت گشوده می شود برای داشتن ثبات اجتماعی همه باید همسو شوند ودو راه بیشتر وجود ندارد یا استدالال ویاخشونت .
اگر بارها رژیم یک کشوری تغییرکند چه با انقلاب چه با کودتا چه با خشونت چه صلح آمیز چه تدریجی چه آنی ودفعی ولی فرهنگ جامعه همین باشد که هست بازبه دست خودمان رژیم جدید را به چیزی مشابه رژیمی که آن را ساقط کرده ایم تبدیل می کنیم .
پیامد جامعه غیر اخلاقی = نسل کشی وجنگ داخلی است .
برای اینکه انسان ها استقلال فکری پیدا کنند وهرکس روی پای خود بایستد باید آنها ازتقلید ها تعبدها القاء ها افکارعمومی وهیجانات رهائی یابند واگر انسان ازاین امور عاری بشود استقلال فکر پیدا می کند.
فرهنگ یک جامعه مجموعه احوال درونی شهروندان آ« جامعه است که به 3 دسته تقسیم می شود:
نقدوبررسی کتاب : « عشق » توسط : باقرقربانی هویه درتاریخ : 96/2/12
« درنیم نگاهی به غزلیات سعدی شیرازی »
خلاصه ی بحث :
سخن ، یاحمله ی چنگیزخان مغول درسال 616 هجری قمری به ایران وعلل وچگونگی آن آغازشد. ازقتل عام های « منشانه ی مغول وکشتاربی رحمانه ی آنان درایران گفتگو شد وبه نتایج مصیبت بارآن اشاره گردید. سپس به موضوع اصلی پرداخته شد.
مردم ایران ، ازآن حملات سبعانه ، سخت اندوهگین وآرزده خاطرشده بودند. جراحات وارده براین ملت آن چنان عظیم بود، که هیچ داروئی را درمانگرنمی شناخت . ملت ایران اما درپی نوشداروئی بودتا آن جراحات عظیم را ، مرهمی باشد. بلکه فشاردرد فاجعه راکمی تسکین بخشدوکدام مرهم ، جز« نوشداروی عشق » می توانست ، زخم های روح وجان چنان مردمی را تسکین دهد؟
درچنین شرایط رنج آوروفاجعه خیزبودکه چهره های بزرگی با پرداختن به غزل عارفانه و عاشقانه توانستند بخشی ازبحران های روحی جامعه را ، آرامش بخشند.
مولانا وسعدی ، با دمیدن نظری جان بخش غزل های شان دردنیای بحران زده های جان این ملت ، موفق شدند ، تا حدی جامعه را ازچنان اندوهی جانکاه ، رهائی بخشند.
مولانا در( قونیه ) آسیای صغیروسعدی درشیراز ( فارس ) موفق شدند با غزل عارفانه وعاشقانه ی خود مرهمی براین جراحات بگذارند واین هردواز « عشق » گفتند.
درفاصله یک قرن پس ازآن ، دیگربزرگانی همچون خواجو وبه ویژه لسان الغیب شیراز حافظ ، نیزآمدند وفریاد عشق سردادند ، به ویژه حافظ که گفت « ازصدای سخن عشق « خوش تر ندیده است . درادامه به عشق وابعاد آن درغزل سعدی پرداخته شدوبه مواردی ازجمله :
1 ـ ازلی بودن عشق 2 ـ مستی عشق ، فراتر ازمستی شراب 3 ـ عشق میرنده واحیاگر 4 ـ عشق زنجیری به گردن عاشق 5 ـ عصیان گربودن عشق ... و ... اشاره شد.
دربحث فوق البته با آوردن ابیاتی ازمولانا ، حافظ ، قیس بن ملوح ( مجنون عامری ) و... به جهت مقایسه یا افکارسعدی درمورد عشق نیز ، اشاره شد.
صورت جلسه نقد وبررسی کتاب سیمای دوزن (96/2/26 )
درساعت پنج عصر روز سه شنبه 96/2/26 جلسه نقد وبررسی کتاب درمحل کانون با مدیریت خانم دهقانی برگزارگردید .
دراین جلسه کتاب : سیمای دوزن : نوشته سعیدی سیرجانی بررسی شد .
مـوضـوع کتاب طرح دوداستان خسروشیرین ولیلی ومجنون ازکتاب نظامی بود که نویسنده سعی دربیان زمینه های اجتماعی وتفاوتهای فرهنگی حاکم برمحیط زندگی دوبانوی شیرین ولیلی نموده است .
پس ازطرح وبیان مطالب تحلیلی کتاب توسط اینجانب عباسعلی ذاکر ، نظریات وانتقادات دوستان حاضر درجلسه نیز مورد گفتگو قرارگرفت .
سپس توسط آقای بناد کیان وبنابرخواهش همکاران حاضر قطعه آوازی در دستگاه نوا اجرا شد که مورد تشویق حاضرین قرارگرفت .
جلسه درساعت 15/7 به پایان رسید.
نقدوبررسی کتاب بادبادک باز درتاریخ 96/3/9 ( توسط خانم قیطاسی )
امیرتنها پسرمردی ثروتمنداست ودرکابل زندگی میکند ، مادراودرهنگام وضع حمل جان خود را ازدست داده است وامیرخود رامسئول مرگ مادرش می داند.
خدمتکار آنها ـ علی پسری به نام حسن دارد که ازامیریک سال کوچکتراست ، مادرحسن آنها را ترک کرده است .
رابطه ی امیروپدرش سردوخالی ازعاطفه است .
امیروحسن به اقتضای کودکی با هم دوستان صمیمی هستند ، حسن دوست وخدمتکارباوفایی است ویکبارخود را به خاطر امیر به خطرمی اندازد اما زمانی که به کمک نیازدارد امیراو را تنها می گذارد.
ماجرا ازجایی آغاز می شودکه امیر برای جلب توجه پدرش سعی می کند درمسابقه ی بادبادک بازی نفر اول شود وبا کمک حسن به هدف خود می رسد ، اما زمانی که حسن به دنبال آخرین بادبادک که ـ جایزه نفر پیروزاست ـ می رود درراه توسط هم محله ای های امیر موردآزارقرارمی گیرد وامیرهم به اوکمکی نمی کند.
بعدازآن حادثه امیرنمی تواند با وجدانش کناربیاید وبا متهم کردن حسن به دزدی او را ازخانه بیرون می کند.
سالها بعد که روسها به افغانستان حمله می کنند امیر وپدرش به امریکا فرارمی کنند وامیردرآنجا با دختری افغانی ازدواج می کند.
بعد ازسالها دوست پدرامیربا اوتماس می گیرد وازامیر می خواهد که به پاکستان برود.
درپاکستان امیر می فهمد که پدرش با مادرحسن رابطه نامشروع داشته وحسن برادرش است .
دوست پدرش ازاو می خواهد که به کابل رفته وپسرحسن ـ که مادر وپدرش توسط طالبان به قتل رسیدند ـ را پیدا کند واو را به یک یتیم خانه مناسب درپاکستان بسپارد.
امیر پسر را پیدا می کند وتصمیم می گیرد او را با خود به امریکا ببرد زیرا خودش فرزندی ندارد.
کانون بازنشستگان آموزش وپرورش اصفهان
« خلاصه سخنرانی موضوع بیداری ازکتاب ازصبا تا نیما » 96/3/23
( تالیف یحیی آرین پور )
پس از یک دوره بی خبری درزمان ناصرالدین شاه چهارمین پادشاه سلسله قاجاریه که موجبات این بیداری تاسیس مدرسه دارالفنون وتعلیم وتربیت عده زیادی از لرزندان ایران وآشنایی آنها به علوم وفنون ورود چاپخانه ها / آموختن فن چاپ ودایر کردن آن درشهرها وتاسیس روزنامه ها وتحریرکتب علمی وتاریخی وسیاسی وادبی وترجمه کتب خارجی بوسیله مترجمین وتماس وارتباط عده زیادی از ایرانیان با اروپائیان ورواج ساده ساده نویسی درروزنامه ها وکتابها که برای فهم همه مردم ضروری ولازم بود وانتشار روزنامه هائی که توسط روشنفکران ایرانی درخارج کشورنوشته میشد ونشرآنها درایران بود وهمه عوامل مذکورتاثیرات شگرفی درتمام عرصه های ادبی وسیاسی وعلمی واجتماعی بجا گذشت ولذا ثمره همه اینها منجر به انقلاب مشروطیت گردید.
کمیته نقد بررسی کتاب کانون بازنشستگان آموزش وپرورش
گزارش نقد وبررسی کتاب « ایران بین دوانقلاب » درتاریخ 96/4/13 که توسط گروه « نقد وبررسی کتاب » مورد بررسی قرارگرفت .
کتاب ایران بین دوانقلاب نوشته آبراهامیان سیاست ایران معاصر ودوانقلاب مشروطه 1285 وانقلاب اسلامی ایران 1357 را مورد تجزیه وتحلیل قرارمی دهد.انقلاب نخست ( مشروطه ) : شاهد پیروزی هرچند کوتاه روشنفکران مدرن بود که قانون اساسی کاملاً غیردینی مدون کردند وبه نوسازی جامعه خود مطابق جوامع اروپائی معاصر امیدواربودند. اما با انقلاب دوم ( جمهوری اسلامی ایران ) : علمای سنتی به میدان آمدند علمائی که ازدوران طلائی اسلام الهام می گرفتند ، پیروزی خود را باطرح وتدوین یک قانون اساسی کاملاً دینی تضمین نمودند محاکم شرع را جایگزین دادگاه های موجودکردند ومفاهیم غربی همچون دموکراسی را مفاهیم الحادی دانسته ومورد انتقاد قراردادند.این کتاب ابتدا با بررسی قرن 19 انقلاب مشروطه وحکومت رضا شاه پیشینه تاریخی لازم را برای فهم تحولات ایران نوین به دست می دهد.سپس زمینه اجتماعی دگرگونیهای سیاسی سالهای فروپاشی حکومت رضا شاه تا شکل گیری حکومت خودکامه محمدرضا شاه را تجزیه وتحلیل می کند وسرانجام باتوصیف برنامه های اجتماعی واقتصادی محمدرضا شاه تنشهای سیاسی که به واسطه این برنامه ها تشدید شده بود وسرانجام به وقوع انقلاب اسلامی سال 57 منجرشده به بررسی آن می پردازد.درپایان علت پیروزی انقلاب اسلامی سخنان امام را درنوفل شاتوبیان می کند ازقبیل :
1 ـ اولین چیزی که برای انسان هست آزادی بیان است .
2 ـ اما شکل حکومت ما جمهوری است ، جمهوری به معنای اینکه متکی به آرای اکثریت است .
3 ـ ولایت با جمهورمردم است .
4 ـ عزل مقامات جمهوری اسلامی به دست مردم است . برخلاف نظام سلطنتی مقامات مادام العمرنیست ، طول مسئولیت هریک از مقامات محدود وموقت است . یعنی مقامات ادواری است ، هرچند سال عوض می شود. اگرهم هرمقامی یکی ازشرایطش را ازدست داد، ساقط می شود.
5 ـ قانون این است . عقل این است . حقوق بشراین است که سرنوشت هرآدمی باید به دست خودش باشد.
6 ـ دولت استبدادی را نمی توان حکومت اسلامی خواند... رژیم اسلامی با استبداد جمع نمی شود.
7 ـ زن ها درحکومت اسلامی آزادند حقوق آنان مثل حقوق مردها، اسلام زن را ازاسارت مردها بیرون آورد وآنهاراهم ردیف مردها قرارداده است ، تبلیغاتی که علیه ما می شود برای انحراف مردم است . اسلام همه حقوق وامروبشر را تضمین کرده است .
8 ـ حکومت اسلامی بر حقوق بشر وملاحظه ی آن است . هیچ سازمانی وحکومتی به اندازه ی اسلام ملاحظه ی حقوق بشررانکرده است . آزادی ودموکراسی به تمام معنا درحکومت اسلامی است ، شخص اول حکومت اسلامی با آخرین فرد مساوی است درامور.
9 ـ درجمهوری اسلامی کمونیست ها نیزدربیان عقاید خود آزادند.
10 ـ حکومت اسلامی یک حکومت مبتنی برعدل ودموکراسی است .
11 ـ و...
نام کتاب : خداوند علم وشمشیر، مؤلف : رودلف ژایگر ، ترجمه : ذبیح الله منضوری ، تخلیص : محمدرضا مقدس
این کتاب تحقیق جدیدی است درزمینه زندگانی علی که بوسیله یک نویسنده عیسوی تهیه شده ، ماشیعیان معتقدیم علم علی(ع) لدنی بوده است یعنی ازطرف خدا دروجودش بودیعه نهاده شده بود ولی نویسنده کتاب معتقد است که آنچه دروجود علی(ع) بود اعم از علم ، تقوا ، مهارتهای جنگی ، خبرویت ، مدیریت وسیاست ناشی از : مطالعه ، خودسازی ، استفاده ازتجربیات گذشتگان وسعی وکوشش بوده وآن را به آسانی بدست نیاورده بودوازاین نظر این کتاب قابل بررسی وانتقاد است . شروع کتاب از45 اسم ایرانی صحبت میکند که ازخاندان سلطنتی ایران بودند وعلی قبول می کند سرپرستی آنها را بعهده بگیرد. مطلب دیگر جمع آوری قرآن است که اززمان عمرعلی (ع) شروع به جمع آوری آن نموده ودرزمان عثمان به پایان میرسد. علی به عمریاد میدهد که درسرزمینهای جدیدچگونه مردم را به اسلام دعوت نماید، چون عمرفکرمیکرد که با شمشیر باید مردم را به اسلام دعوت نمود. دوامرمهم قضا وسرپرستی بیت المال توسط عمر به علی (ع) تفویض میگردد واو به بهترین وجهی ازعهده این دوکاربرمیآید . درسال 16 هجری اتفاقی می افتدکه اگرعلی(ع) نبود اسلام متوقف میشد درجنگ اول ایران وعرب ، اعراب بین النهرین را میگرفتند وسپاهی راجهت امنیت درآنجا میگمارند . دوسردارایرانی به نام فیروزان ومهران دارای تصمیم میگرفتند درمقابل اعراب به ایستند ولشکرعرب را شکست میدهند بعدازاین امرعمر ازعلی (ع)کمک میگیرد وعلی قبول میکند به عنوان متشارنظامی به منطقه برود ودرآنجا با ابتکارات جنگی فیروزان را شکست میدهد وراه رابرای تصرف کامل ایران توسط اعراب بازمینماید.
علی با دانشگاه گندی شاپور درارتباط بود ودانشگاه ازاودعوت نمودکه برای تدریس به ایران بیاید وعلی علاقه مند بود برودولی جنگ اعراب وایرانیان پیش آمد وعلی(ع) منصرف شد. علی معتقد بود علت بروزتمام امراض ازشکم است وباید ازپرخوری وخوردن غذاهای نامناسب خودداری کرد وغذاهای پختنی وحیوانی را کمترخوردوخود این روش را مراعات ودرتمام عمر مریض نشد. علی (ع) درجنگهایی که بین اعراب وایرانیان وسوریان ومصریان رخ داد حضورکامل نداشت ولی به عنوان مشاوره کمک مینمود . علی کارهای عمرانی فراوانی درعربستان نمود. حفرقنات ، ایجاد حمام ، ایجا شهرجدید مدینه توسعه مسجد مدینه ایجاد اسیاب آبی اصلاحات گندم حفر حندق مقابل خانه ی خدا ایجاد جاده بین جده ومکه ایجاد بندر در جده ایجاد کارگاه کشتی سازی علی در محل صفه کلاس تدریس ایجاد میکرد ومردم را راهنمایی مینمود ومطابق با فهم وعقل مردم صحبت میکرد . درعربستان چیزی بنام قضاوجونداشت ، علی (ع) بنیانگذارآن بود. علم نحوازابداعات علی بود وبمنظورمصوت کردن وتلفظ صحیح کلمات عربی آن را بوجودآورد. علی علاقه زیادی به ایرانیان داشت ودوباره به ایران سفرنمود. خصوصیات خوب اوبحدی بود که حق دشمنانش از اوتعریف میکردنظیرمعاویه ف اومعتقد بود قوانینی درجهان حاکم است که خارج ازقدرت بشراست مثل مرگ ولی درعین مال انسان مختاراست ومی تواند بواسطه اختیاربالاترین کارها را انجام دهد. شجاعت را وظیفه جبلی مرد میدانست ، شاعت علی (ع) ازروحش سرچشمه میگرفت نه جمش ، کم گذاریهای علی ازخودش بمنظورآگاهی دائمی ازمستمندان بود. علی (ع) مردی واقع بین بود وعمرمردی ایده آل ، علی (ع) معتقد بودکه باید تمام کتابهای دنیا مورد مطالعه قرارگیرند وازتجربیات گذشتگان استفاده شود تا اینکه علم توسعه یابد وبرعلوم افزوده گردد. درضمن پس ازاینکه سپاه معاویه قرآنها را برسرنیزه کردند علی (ع) گفت این یک حقه است وقرآن حقیقتی درقلب ما جای دارد وقرآن ناطق منم . عمر میخواست به جنگ قسطنطنیه برود ولی علی (ع) مانع شد وگفت شکست میخورد. درمصرجلوکشتارزنان بدنام اسکندریه را توسط عمرگرفت ، همینطورازتخریب اهرام مصرتوسط اعراب جلوگیری نمود. اگرعمر زنده میماند وعلی (ع) هم با اوهمکاری میکرد جامعه اسلامی بصورت یک مدینه فاضله درمیآمد همان مدینه فاضله ای که افلاطون میگفت . علی (ع) قرابادین را ازفارسی به عربی ترجمه نمود ونوشتاری درمورد صحاری وحیوانات عربستان داشت که ازبین رفته . پس ازخلافت نیمی ازمستمری کسانی که محق نبودند قطع نمودومعاویه را ازحکومت شام خلع نمود که نتیجتاً جنگ صفین پیش آمدونهایتاً این مرد بزرگ وبا عظمت بدست ابن ملجم به قتل میرسد.
کانون بازنشستگان آموزش وپرورش استان اصفهان
نقدوبررسی درتاریخ 96/9/28 خلاصه نمایشنامه خانه عروسک
نمایشنامه خانه عروسک درسال 1879 توسط هنریک اپیسن نویسنده مشهورنروژی نوشته شده دراین نمایشنامه توراکه درگذشته وامی ازمردی خبیث بنام کروگستاد که کارمند بانک بوده با امضای جعلی پدرش که ضامن بوده میگیرد وشوهرش راکه دچاربیماری سختی شده بنا به توصیه پزشکان به ایتالیا میبردوبااین کارشوهرش را ازمرگ حتمی نجات میدهد که این وام گرفتن وجعل بدون اطلاع شوهرش انجام میگیرد بعداً طی حوادثی شوهرتوسط همان کروگستاد آگاه میشود تورارابباد توبیخ وناسزا گوئی میگیرد تورا که ابتدا میخواسته خودکشی کند ازخودکشی صرفنظرمیکند وشوهروسه بچه وخانه وزندگی اش را ترک میگوید.
مهدیون : نقدوبررسی کننده